برای درک بهتر پیچیدگیهای تقاضای رقابتی میان اهداف توسعه پایدار و نیاز به انرژی، به داستان یک جایزه توجه کنید؛ جایزهای که برندهاش آن را نمیخواست و به خود زحمت دریافتاش را هم نداد. اینووکس (Innovex)، از شرکتهای آمریکایی فعال در صنعت نفت و گاز، تعداد ۴۰۰ کاپشن با برند شرکتی خود را به تولیدکننده معروف پوشاک نورتفیس (North Face) سفارش داد؛ ولی نورتفیس از قبول این سفارش سر باز زد، چراکه فعالیت اینووکس با تعهدات مربوط به پایداری و مسائل زیستمحیطی این شرکت تطابق نداشت. اما نکته اینجاست که فعالیت نورتفیس نهتنها به افرادی که به طبیعتگردی علاقه دارند وابسته است، بلکه به صنعت نفت و گاز نیز بستگی دارد.
حدود ۹۰درصد از مواد مورد استفاده در کاپشنهای این شرکت از مواد پتروشیمی تشکیل شدهاند و بسیاری از این کاپشنها در کشورهایی چون چین، تایوان و بنگلادش تولید میشوند و با کشتیهایی به آمریکا میروند که سوختشان فرآورده نفتی است. این تناقض زمانی آشکارتر میشود که انجمن نفت و گاز کلرادو نخستین جایزه قدردانی از مشتری خود را به شرکت نورتفیس اختصاص داد؛ همان جایزهای که نورثفیس از دریافت آن خودداری کرد. داستان نورتفیس یادآور این نکته است که مساله انتقال به انرژیهای جایگزین بسیار پیچیدهتر از چیزی است که ممکن است بهنظر برسد.
وقوع یک بحران جدید انرژی
یکی از مواردی که همزمان با اجلاس اقلیمی گلاسکو وجود این پیچیدگیها را یادآوری کرد، بحران انرژی فراگیر در اروپا و آسیا است. بحرانهای انرژی معمولا با نفت آغاز میشوند، ولی بحران اخیر در نتیجه کمبود زغالسنگ و گاز ایجاد شده است. این امر سبب افزایش قیمتها، اختلال در عرضه برق در چین، جیرهبندی برق و توقف تولید در کارخانههای این کشور شده و اختلال بیشتر در زنجیره ارسال کالا به آمریکا را بهدنبال داشته است. در اروپا نیز کاهش سرعت باد در دریای شمال به بحران انرژی دامن زد و حجم تولید برق توربینهای بادی فراساحلی در بریتانیا و شمال اروپا سقوط کرد. قیمتهای گاز، زغالسنگ و برق بهشدت افزایش یافت و کارخانجاتی که قادر به تامین هزینه انرژی موردنیاز خود نبودند، تولید را متوقف کردند. قیمت نفت نیز پس از افزایش بهای سوختهای دیگر از محدوده ۸۵ دلار بر بشکه هم عبور کرد. قیمت بنزین در آمریکا نیز به سطوحی رسید که برای سیاستمداران هشداردهنده بود.
در این شرایط دولت آمریکا از عربستانسعودی و روسیه خواست تا عرضه نفت به بازار را افزایش دهند، ولی به دلیل عدمدریافت پاسخ از سوی این کشورها، آمریکا اعلام کرد که بزرگترین عرضه نفت خود را از ذخایر استراتژیک اجرا خواهد کرد. هر چند که بعدتر اوپکپلاسیها تلاش کردند تا تنشها با آمریکا و دیگر مصرفکنندگان بزرگ نفت به مرحله تخاصم نرسد و تصمیم گرفتند افزایش تولید برنامهریزی شده خود را بهرغم عدماطمینان از سمت تقاضا، ادامه دهند. آیا این شوک بحرانی انرژی اتفاقی بوده که تنها به دلیل همزمانشدن برخی رویدادها اتفاق افتاده است؟ یا شروع بحرانهای متعدد دیگری است که در نتیجه تلاش برای پیشروی سریع در جهت رسیدن به اهداف کاهش انتشار کربن تا سال ۲۰۵۰ ایجاد شده است؟
اگر این تنها یک اتفاق باشد، جهان در طول چندماه از آن عبور خواهد کرد، ولی اگر کمبودهای انرژی بیشتری در راه باشد، ممکن است دولتها را وادار کند تا درباره زمانبندی و رویکرد خود به اهداف آبوهوایی تجدیدنظر کنند. گرچه بریتانیا خواستار پایاندادن به مصرف زغالسنگ است، ولی برای جبران کمبود برق مجبور شد تولید را در یکی از نیروگاههای زغالسنگسوز خود، دوباره از سر بگیرد.
گذار انرژی متفاوت از گذشته
اصطلاح «گذار انرژی» به گونهای است که بهنظر میرسد قرار است بهراحتی از یک واقعیت به واقعیتی دیگر برویم، اما واقعیت این است که این روند انتقال بسیار پیچیده خواهد بود. گذارهای انرژی در طول تاریخ بسیار پیچیده بودهاند و این یکی حتی از انتقالهای قبلی نیز چالشبرانگیزتر است. بهعلاوه، گذار انرژی کنونی کاملا با تغییر فازهای گذشته متفاوت است؛ چراکه قرار است یک چرخش کامل در مبنای اقتصاد انرژی ۸۶هزار میلیارد دلاری جهان صورت گیرد؛ اقتصادی که ۸۰درصد از انرژی موردنیاز خود را از منابع هیدروکربوری تامین میکند. حالا بهجای آن قرار است سیستمی کاملا عاری از کربن (مبتنی بر جذب کربن) جایگزین شود که میتواند تا سال۲۰۵۰ اقتصادی ۱۸۵هزار میلیارد دلاری ایجاد کند. انجام این کار در کمتر از ۳۰ سال بسیار دشوار خواهد بود. میزان وابستگی جهان به نفت و گاز اغلب بهدرستی درک نمیشود.
این مساله تنها موضوع گذار از خودروهای بنزینی به انواع برقی آن نیست؛ چرا که حدود ۲۰درصد از مواد بهکار رفته در خودروهای برقی از مواد پلاستیکی تشکیل شده است؛ مساله در اینجا به معنای انتقال از تمامی روشهایی دیگری است که ما از پلاستیک و دیگر مشتقات نفت و گاز استفاده میکنیم. پلاستیکها در توربینهای بادی و پنلهای خورشیدی کاربرد دارند و مواد نفتی برای روان کردن توربینها ضروری است. پوشش تلفنهای همراه ما، قاب عینکهایمان، بهعلاوه بسیاری از وسایل اتاقهای عمل بیمارستان و حتی بخشی از بدنه هواپیماهای بوئینگ، ایرباس و جنگندههای نظامی پیشرفته نیز از پلاستیک درست شدهاند. محصولات نفتی در مبارزه با همهگیری کرونا هم نقشی کلیدی دارند؛ از وسایل حفاظتی برای کادر درمان گرفته تا لیپیدهایی که بخشی از واکسنهای فایزر و مدرنا هستند. جالب است که حتی قرص استامینوفن که در مواقع سر درد از آن استفاده میکنیم هم در بیشتر مواقع از محصولات مشتق شده از نفت تولید میشود. به بیان دیگر، نفت و گاز طبیعی به شکل عمیق و پیچیدهای در تمام ساحتهای زندگی مدرن نفوذ کردهاند.
آیا تقسیمبندی جدید شمال-جنوب در راه است؟
پیچیدگی دیگری نیز ورای چالشهای فنی وجود دارد که نام آن را تقسیمبندی جدید شمال – جنوب بگذارید. تقسیمبندی اولیه در دهه ۱۹۷۰ بهعنوان مبارزهای اقتصادی میان کشورهای توسعهیافته نیمکرهشمالی در برابر کشورهای در حال توسعه و مستعمرات سابق نیمکرهجنوبی، شکل گرفت. این دههای بود که اوپک به صحنه جهانی وارد شد و قیمت نفت در مرکز این مبارزه قرار گرفت. دشمنی میان این دو جهان در طول زمان کاهش یافت که تا حد زیادی به دلیل گسترش جهانیسازی (Globalization)، پیشرفت اقتصادهای نوظهور و افزایش یکپارچگی اقتصادی بود. اما امروز میان دیدگاههای مختلف درباره چگونگی برخورد با مساله تغییرات آبوهوایی، تقسیمبندی جدیدی در حال شکلگیری است.
این شکاف بار دیگر دنیای پیشرفته را در مقابل کشورهای درحالتوسعه قرار داده است، اما مرزهای این تقسیمبندی متفاوت است. مساله اقلیمی برای جهان پیشرفته امری ضروری است؛ در حالی که کشورهای درحالتوسعه همزمان با نگرانیهای اقلیمی، با مسائل دیگری همچون بهبود از پیامدهای همهگیری کووید-۱۹، کاهش فقر، پیشرفت اقتصادی، بهبود سلامت و حفظ ثبات اجتماعی نیز دستبهگریبان هستند. درآمد سرانه در کشوری چون هندوستان یکدهم ایالاتمتحده آمریکا است.
دولت نارندرا مودی برای کاهش انتشار کربن تا سال۲۰۷۰ هدفگذاری کرده، اما مودی نیز در عین حال گفته است که هند به استفاده از انرژیهای با منبع هیدروکربنی برای رسیدن به اولویتهای فوری خود ادامه خواهد داد، بنابراین در حالی که اتحادیه اروپا درباره مناسببودن یا نبودن نقش گاز در آیندهاش بحث و مذاکره میکند، هند در حال ساخت یک سیستم زیرساخت گاز طبیعی با هزینه ۶۰ میلیارد دلار است تا وابستگی به زغالسنگ را کاهش دهد.
این اقدام، آلودگی خفهکننده برای شهرنشینان هندی را کاهش میدهد و پروپان را به روستاهای این کشور میرساند، تا روستاییان دیگر مجبور نباشند برای تهیه غذا از چوب و زباله استفاده کنند. از سوی دیگر، بودجه و هزینههای اجتماعی برخی از کشورهای در حال توسعه به صادرات نفت و گاز وابسته است و مشخص نیست که چه چیزی قرار است جایگزین این درآمدها شود. آیا تقسیمبندی جدید شمال – جنوب منجر به شکاف در سیاستهای جهانی خواهد شد؟ آنچه در دو سال آینده اتفاق خواهد افتاد میتواند یک شاخص اولیه برای سنجش این موضوع باشد.
رشد تجارت و فرصتهای ناشی از آن برای کشورهای در حال توسعه، کمک بسیاری به تضعیف تقسیمبندی اولیه شمال جهانی – جنوبجهانی کرد، اما در حالحاضر نشانههایی از تنشهای جدید وجود دارد. اروپا در حال حرکت به سمت تعرفهگذاری بر انتشار کربن است که به واسطه کربنبر بودن محاسبه میشود و میزان دیاکسیدکربنی است که در پروسه تولید یک کالا ایجاد میشود. دولت آمریکا نیز در حال بررسی تعرفههای کربن است، اما کشورهای درحال توسعه این اقدامات را تبعیضآمیز و تلاشی برای تحمیل سیاستهای اروپا و ایالاتمتحده بر خودشان میدانند.