سفیر سابق ایران در اردن اظهار داشت: طبیعتا تعاملات دوره حال حاضر ایران و عربستان بویژه در زمینه انرژی متاثر از فرایند مذاکرات هستهای ایران با طرفهای ۱+۵، شکلگیری برجام و بویژه دوره ترامپیسم است که منجر به خروج ایالاتمتحدهامریکا از برجام و در نتیجه وحدت رویه امریکا و عربستان بعنوان دو متحد استراتژیک در منطقه خلیجفارس شد که تاثیرات خود را بر فرایند همکاریها و تعاملات ایران و عربستان به شکل تقابلی و خارج از محدوده رقابتهای قبل از بحث هستهای شکل داد. در واقع اوج تنش و تضاد سیاستها را در تعاملات ایران و عربستان مخصوصا در حوزه انرژی شاهد هستیم.
به گزارش اقتصاد انرژی؛ مجتبی فردوسیپور در گفتوگو با ایلنا، درباره نقش عربستان به عنوان بزرگترین تولیدکننده در بازار نفت اظهار داشت: نقش عربستان سعودی را در بازار نفت باید به دو دوره تقسیم کنیم، دورهای که سعودیها به زعم خود با ایجاد تحول در بازار نفت اینگونه تصور میکردند که توانستهاند انرژی را در کشور خود ملی اعلام کنند و بر منابع انرژی خود تسلط و حاکمیت داشته باشند.
وی ادامه داد: بنابراین با روی کار آمدن زکییمانی شخصیت نفتی برجسته و کسی که توانست سیاستهای به مثابه ملی شدن نفت، بحران ۱۹۷۳ را در نزاع عرب-اسرائیل و همچنین شوک بحران تحریم نفتی را ایجاد، سبب افزایش قیمت شده و اعراب تا حد زیادی وانمود کردند که بر منابع انرژی خود مسلط هستند و میتوانند در اداره آن و تنظیم بازار نقش موثری ایفا کنند.
استعار امریکا و کاهش تسلط سیستم پادشاهی عربستان بر طلای سیاه
سفیر سابق ایران در اردن با بیان اینکه رفتهرفته سیاست زکییمانی منجر به وارد شدن شوک به بازار انرژی در دهه ۸۰ و افول قیمت شد، گفت: در نتیجه موجب برکناری او در سال ۱۹۸۶ از وزارت نفت عربستان شد، درواقع سیاستهای انرژی و مخصوصا سیاست تسلط بر نفت تابعی از سیطره امریکا در مناسبات با کشور عربستان سعودی شد. همین امر نقش مشترک عربستان سعودی سبب شد که سیاستهای زکییمانی و همچنین نقش حاکمیت و سلطنت عربستان بر بازار نفت این کشور کاسته شود. بنابراین آنچه بعد از این تاریخ مخصوصا در وضعیت فعلی شاهدیم تابعی از سیاستهای استعمار امریکا بر بازار انرژی بویژه بازار نفت است، طبیعتا عربستان در تبعیت و پیروی از سیاست امریکا در بازار رفتار میکند که موجب کاهش نقش مسلط حاکمیت سلطنت و سیستم پادشاهی عربستان بر نفت این کشور شده است.
بازار نفت؛ از شکل گیری اوپک تا پذیرش قطعنامه 598
وی در ادامه با بیان اینکه باید ایران و عربستان را بعنوان موثرترین بازیگران حوزه انرژی قلمداد کنیم، گفت: دو کشور جزء موسسین سازمان اوپک هستند، اگر بخواهیم نقش ایران و عربستان را در بازار انرژی تعریف کنیم باید به ۵ مرحله تقسیم شود، یعنی شرایط قبل از وقوع انقلاب اسلامی که همکاری دو کشور در حوزه نفتی حائز اهمیت و بصورت تنگاتنگ اجرا میشد، هر دو کشور نقش موثری را در شکلدهی و سازماندهی و تنظیم بازار از طریق سازمان اوپک بر عهده داشتند. پس از انقلاب شرایط خاص خود را داشت، اوضاع تقریبا دگرگون و تحت تاثیر انقلاباسلامی قرار گرفت، متعاقب پیروزی انقلاب دوره آغاز جنگ ۸ ساله تحمیلی بود که با حمایت شورای همکاری خلیجفارس که اساسا به لحاظ مسائل امنیتی و ناشی از مباحث حوزه استراتژیک، عربستان در جبهه حمایت از حزب بعث مخصوصا صدام حسین قرار گرفت و رویکردی تقابلی علیه ایران اتخاذ کرد.
وی ادامه داد: دوره چهارم شرایط پس از جنگ و پذیرش قطعنامه ۵۹۸ است. شرایط بازار خاص و ویژه شده بود و طبیعتا با پایان جنگ و آغاز تهاجم و اشغال کویت توسط صدام اوضاع را دگرگون کرد و بار دیگر نقش تعامل مشترک ایران و عربستان بویژه در حوزه انرژی و همکاریهای سازمان اوپک حائز اهمیت شد. شرایط کنونی را هم باید به دو مرحله قبل و بعد از پذیرش برجام که متاثر از وضعیت پرونده جمهوری اسلامی ایران و ناشی از تبعات مذاکرات دو دههای ایران با کشورهای حوزه هستهای و اعضای دائم شورای امنیت سازمان ملل دانست که منتج به شکلگیری توافق هستهای و به تعبیر خاص برجام شد.
مذاکرات هستهای و ترامپیسم بر بازار چه تاثیری داشتند؟
فردوسیپور خاطرنشان کرد: طبیعتا تعاملات دوره حال حاضر ایران و عربستان بویژه در زمینه انرژی متاثر از فرایند مذاکرات هستهای ایران با طرفهای ۱+۵، شکلگیری برجام و بویژه دوره ترامپیسم است که منجر به خروج ایالاتمتحدهامریکا از برجام و در نتیجه وحدت رویه امریکا و عربستان بعنوان دو متحد استراتژیک در منطقه خلیجفارس شد که تاثیرات خود را بر فرایند همکاریها و تعاملات ایران و عربستان به شکل تقابلی و خارج از محدوده رقابتهای قبل از بحث هستهای شکل داد، در واقع اوج تنش و تضاد سیاستها را در تعاملات ایران و عربستان مخصوصا در حوزه انرژی شاهد هستیم.
وی یادآور شد: در شرایط امروز وضعیت حاکم بر تعاملات ایران و عربستان و نوع نگرشها از رفتن ترامپ از کاخ سفید و آمدن دموکراتها بر اریکه قدرت متاثر است، یعنی سیاست خارجی امریکا در رابطه با کشورهای منطقه مخصوصا شبه جزیره عربستان بر نفت تاثیرگذار است و بالطبع باید منتظر بمانیم که این سیاستها چگونه از سوی ایالاتمتحده اجرا خواهد شد.
روابط نوین واگشنگتن- ریاض و بازار انرژی
این کارشناس ارشد غرب آسیا گفت: قطعا از شتاب همپیمانی و وحدت راهبردی امریکا و عربستان که در دوره ترامپ وجمهوریخواهان شکل گرفته بود، کاسته خواهد شد و باید دید این نوع از روابط نوین بین امریکا و عربستان تا چه حد میتواند بر وضعیت بازار تاثیرگذار باشد.
وی بیان داشت: امروز باید به این موضوع هم توجه کنیم که وضعیت بازار انرژی دیگر متاثر از ایفای نقش کشورهای تولیدکننده نیست چون به تبع بحرانهایی که بر بازار انرژی در طول ۴ دهه گذشته حاکم شده باعث شده کشورها به دنبال تنوع بازار انرژی بروند و به دلیل افزایش بهای نفت تا حد زیادی از شتاب مصرف انرژی خود کاسته و به سمت انرژیهای پاک حرکت کردند، این وضعیت بازار انرژی را متنوع کرده و وابستگی را به نفت تا حد زیاد کاسته است. علاوه بر آن شرایط کرونا هم بر این موضوع تاثیرگذار شده و تا حد زیادی بر سطح تقاضا و قیمت قیمت تاثیرگذار است.
فرودسیپور تاکید کرد: بطور کلی امروز نمیتوان مثل گذشته ایفای نقش کشورهای تولیدکننده و صادرکننده را به عنوان مکانیسم اصلی تنظیم بازار دانست، عوامل و شرایط متعددی دخیل هستند که همه این مسائل را باید در کنار هم دید در این رهگذر نوع تعاملات امریکا با برجام و تعاملات آتی ایران و امریکا مخصوصا در موضوع پرونده هستهای و بازگشت ایران به بازار جهانی انرژی میتوانند عوامل موثری بر ایجاد مکانیسم تنظیم بازار باشد.
وی اظهار داشت: متغیرات منطقهای؛ آرایش تعاملات ایران و عربستان و شرایط پیشرو را تحتتاثیر قرار میدهد، روابط تنگاتنگ کشورهای تولیدکننده نفت در چارچوب اوپک یا اوپکپلاس برای حفظ منافع خود و پوشاندن موضوع اساسی کسری بودجه که این روزها دامنگیر کشورهای شورای همکاری خلیجفارس با اقتصادهای تکمحصولی شده، نیز تاثیرگذار است.
ماجرای شوکهای نفتی چه بود؟
سفیر سابق ایران در اردن در ادامه به موضوع شوک نفتی دهه ۸۰ پرداخت و افزود: شوک نفتی دهه ۸۰ را باید ناشی از دوعامل بدانیم عامل اول تحولات ۱۹۷۳ در همپیمانی امریکا و رژیم صهیونیستی در مقابل اعراب است، با اقدام وحدتآفرین جبهه عربی و تحریم نفت به بازار بینالمللی شوک نفتی ایجاد کرد که تا حد زیادی بتواند منافع جبهه عربی را در برابر رژیم صهیونیستی تقویت کند، البته شرایط ۱۹۷۳ در بحران نفتی که عربستان به آن دست یازید منتج از ۳ اقدام این کشور در فرایند تعاملات انرژی با امریکا شد.
وی همچنین گفت: عربستان در سه مقطع تلاش کرد آرامکوی ایالات متحده امریکا را به سعودی-آرامکو تبدیل کند در واقع در سال ۱۳۵۳ درخواست کرد بهره و سود فروش نفت توسط آرامکو را سهام عربستان قلمداد کند و به این ترتیب ۲۰ درصد از سهام آرامکو را به نفع خودش مصادره کرد این اتفاق در سال ۱۳۵۵ نیز رخ داد و عربستان سعودی ۶۰ درصد سهام را تصاحب کرد و سبب شد سعودی آرامکو در عربستان شکل بگیرد که منجر به این شد که سیاستهای زکی یمانی ملی شدن نفت عربستان سعودی ترجمه شود.
فرودسیپور خاطرنشان کرد: بنابراین عربستان تا سال ۱۳۵۵ تقریبا آرامکو را تصاحب کرد و سهم خود را از استحصال تولید و صادرات نفت از امریکا مشخص کرد و همین امر به شوک نفتی در بازار نفت منجر شد، شوک دوم در سال ۱۹۷۹ میلادی یعنی زمانی که انقلاب ایران به پیروزی رسید و کاهش سهم ایران از بازار ایجاد شد، در نتیجه این دو عامل که سهم عرضه را کاهش داده بود، افزایش تقاضا و افزایش قیمت نفت را در بازار بدنبال داشت.
وی ادامه داد: رفتهرفته عربستان بازار را اشباع کرد و از طرف دیگر قدرتهای دیگر انرژی خارج از چارچوب اوپک و موجودی بازار سبب شد شوک دهه ۸۰ بوجود بیاید و قیمتهای جهانی انرژی بشدت کاهش یابد، عربستان یکی از قدرتهای جهانی که بالاترین ذخایر انرژی و دومین صادرکننده بزرگ نفت در جهان و تنها کشوری که توانسته سهم خود را از تولید روزانه در حد ۱۰ میلیون بشکه حفظ کند کار را به جایی رساند که سهم، تولید و صادرات خود را کم کند تا تنظیم بازار را بدست بگیرد.
این کارشناس ارشد غرب آسیا توضیح داد: وضعیت کسری بودجه به اقتصاد این کشور صدمه زده و موجب شده بود که اقتصاد عربستان اعتبار خود را از درآمد حاصل از نفت از دست بدهد و در نتیجه از این به بعد سیاستهای خود را مبتنی بر تنظیم بازار کرد از جمله تعبیر دقیق اینکه سیاست تنظیم قیمتها را در پی گرفت، کاستن از سقف تا ۲.۵ میلیون بشکه روزانه برای اینکه وضعیت عرضه و تقاضا را معکوس کند، منجر شد کشورهایی مثل انگلستان و نروژ و کشورهای کسری عرضه از سوی عربستان جبران کنند، که البته عربستان تا حد زیادی نزدیک ۲ دهه از کسری بودجه شدید ناشی از کاهش قیمت جهانی نفت بشدت رنج برد، بنابراین این سیاست برای خود عربستان جواب نداد و سهم بازار از دست این کشور رفت.
وی ادامه داد: با توجه به موضوعات یادشده عربستان به جای کننرل بازار از حیث قیمت به فرایند دیگری متمرکز شد که این سیاست دوم حفظ سهمیه بازار قلمداد میشود، این کشور وقتی دید با کاهش سقف تولید و عرضه نفت صادراتی سبب شده کشورهای اوپک و غیراوپک سهم او را بدست بگیرند سیاست خود را از قیمتگذاری به تعیین سهم تغییر داد و مبنای خود را بر عرضه گذاشت تا بتواند این اوضاع را به نفع خود تغییر دهد به این نحو که تولید و استخراج نفت در عربستان از چاههای آرتزین کم هزینه است و در حد کمتر از 10 دلار در هر بشکه است اما در کشورهای دیگر این هزینه چند برابر است، بنابراین نمی توانستند با این کشور رقابت کنند
فردوسیپور خاطرنشان کرد: عربستان با کاهش قیمت نفت از طریق تنظیم سهمیه ورود به بازار سبب شد برای کشورهای دیگر استخراج و عرضه بیمحابای نفت مقرون بهصرفه نباشد و کشورهای رقیب عربستان از بازار خارج شوند به این ترتیب این کشور سهم خود را تنظیم کرد و دوباره جایگاه اولیه خود را در بازار بدست آورد. به این ترتیب تاثیر عربستان بر کشورهای دیگر اولا سیاست تعیین قیمت و بعد سهمیهبندی بازار است، به گونهای که از ۲۰۱۳ نزدیک ۱۰ میلیون عرضه نفت به بازارهای جهانی را حفظ کرده و تاکنون یکی از کشورهایی است که بیشترین سهم عرصه در چارچوب اوپک را بعهده دارد بنابراین با اتخاذ این سیاست در قبال کشورهای خارج و درون اوپک توانست اوضاع خود را تثبیت کند و عرضه نفت از حوزه صادرات انرژی را برای خود تضمین کند که منجر به حفظ و ارتقای نقش جایگاه عربستان شود و اکنون این کشور بازیگر اولیه و اصلی انرژی باشد.
آیا مصرفکنندگان بازیگران اصلی بازار نفت شدهاند؟
وی گفت: در هر حال اکنون شرایط قرن جدید در حوزه انرژی به صورت مداوم تغییر و تحول است، بگونهای که کشورهای مصرفکننده هم به سمت تعدد مصرف انرژی روی آورده و سعی کردهاند از مصرف انرژی فسیلی کم کنند، شرایط پیمانهای بینالمللی، معاهدات آب و هوایی تاثیر خود را بر حوزه انرژیهای فسیلی گذاشته و انرژی پاک سیاست کشورهای صنعتی شده است و به همین خاطر نه تنها منابع استفاده از انرژی متعدد شده بلکه بازار هم منحصرا در دست کشورهای عرضهکننده نفت و انرژیهای فسیلی نخواهد بود.
سفیر سابق ایران در اردن یادآور شد: امروز کشورهای متقاضی نفت هم حائز اهمیتند و میتوانند در وضعیت بازار تعیینکننده باشند، امروز به دو رکن اوپک و غیراوپک منحصر نیستیم، اوپکپلاس هم تاثیر بسزایی در حوزه تنظیم بازار و سهمیهبندی دارد. بنابراین رهبری بازار انرژی در ید اختیار کشور خاصی نیست ضمن اینکه شرایط جدید بعد از کرونا تاثیر خود را بر اقتصاد مخصوصا تقاضای انرژی فسیلی گذاشته باید ببینیم پساکرونا اقتصاد بینالملل را به کدام سمت میبرد و بر رونق و یا رکود اقتصاد بینالملل چه تاثیر دارد به همان نسبت تقاضا نیز تاثیر میپذیرد و تعیینکننده قیمت نفت در بازار جهانی نفت خواهد بود.