اقتصاد انرژی: تفاهمنامه سرمایهگذاری ۴۰ میلیارد دلاری میان وزارت نفت ایران و شرکت گازپروم روسیه در میادین نفتی و گازی ایران در هفته ای که گذشت امضا شد . تفاهمنامهای که منتقدانش معتقد هستند در نهایت به هیچ قراردادی تبدیل نخواهد شد اما ممکن است ایران را چند گام دیگر از توافق برجام دور کند.
به گزارش اقتصاد انرژی، محسن خجستهمهر، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران در روزهای اخیر خبر داده است که ویتالی مارکلوف، قائممقام مدیرعامل شرکت «گازپروم» روسیه در تهران تفاهمنامه همکاری راهبردی به ارزش حدود 40 میلیارد دلار امضا کردند. توسعه میدانهای گازی کیش و پارس شمالی، فشارافزایی میدان پارس جنوبی، توسعه 6 میدان نفتی، سوآپ گاز و فرآورده، تکمیل طرحهای الانجی، احداث خطوط لوله صادرات گاز و سایر همکاریهای علمی و فناورانه از جمله مهمترین محورهای تفاهمنامه بوده است.
مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران طی اظهاراتی در این مراسم امضای این تفاهمنامه را «جزو بزرگترین سرمایهگذاریهای خارجی در تاریخ صنعت نفت ایران» دانست، گفته است که «شرکت ملی نفت ایران از هیچ فرصت سرمایهگذاری چشمپوشی نمیکند.» وی با اشاره به دیدار با مدیران ارشد گازپروم در سفر اخیر به سنپترزبورگ گفت که « همسو با دستور ولادیمیر پوتین، رئیسجمهوری روسیه، مدیران ارشد گازپروم هفته گذشته در تهران حضور یافتند و مذاکرات سازندهای با هم داشتیم.»
ویتالی مارکلوف، قائممقام مدیرعامل شرکت گازپروم هم در این آیین از شرکت ملی نفت ایران بهعنوان یکی از «شرکتهای کلیدی» در ایران نام برد گفته است که «محورهای همکاری بین ما بسیار وسیع است و برای توسعه میدانهای نفت و گاز، خطوط لوله گاز، توسعه و انتقال فناوری و مسائل دیگر امروز تفاهمنامه امضا میکنیم.»
از زمان امضای این تفاهم نامه اما رسانه های نزدیک به دولت با تبلیغات گسترده این تفاهم نامه و نه قرارداد را بزرگ ترین سرمایه گذاری تاریخ صنعت نفت ایران می دانند اما این پرسش اکنون مطرح است که آیا این قرارداد قابلیت اجرایی دارد؟
منتقدان و بخش بزرگی از کارشناسان حوزه انرژی با استدلال و در چند بخش توضیح داده اند که چرا این تفاهم نامه قابلیت تبدیل به قرارداد و اجرایی شدن را ندارد که در ادامه در چند بخش این ایرادات را توضیح خواهیم داد.
تفاوت تفاهم نامه با قرارداد
یکی از اولین مواردی که بسیاری از کارشناسان به آن اشاره کردند مساله تفاوت تفاهم نامه با قرارداد و عدم ارزش اجرایی در تفاهم نامه است. تفاهمنامه یعنی اظهار تمایل طرفین برای مذاکرات و مطالعات پیرامون یک پروژه، که چنانچه به نتیجه نهایی رسیدند، قرارداد امضا میکنند و آنگاه است که ارزش پروژه و تعهدات طرفین در آن تعیین میشود.
تفاهمنامه اعتباری مانند یک یادداشت دارد که در آن قید شده باشد چه کارهایی میخواهیم انجام دهیم.
تفاهمنامه همچنین الزامآور نیست، یعنی این احتمال وجود دارد که یکی از طرفین حتی برای مذاکره و مطالعه پروژه یا نهایتا عقد قرارداد، اقدام نکند.
برای نمونه خجستهمهر در اظهارات خود از امضای تفاهمنامه با شرکت گازپروم بر سر میادین گازی کیش و پارس شمالی خبر داده و مدعی شده که ارزش این تفاهمنامه ۱۰ میلیارد دلار است.
شاید هزینه لازم برای توسعه این میادین ۱۰ میلیارد دلار باشد، اما تفاهمنامه تنها به معنی اظهار تمایل گازپروم برای مذاکره پیرامون این دو میدان گازی ایران است، نه تعهد به سرمایهگذاری ۱۰ میلیارد دلاری.
همچنین حتی اگر در آینده قرارداد توسعه این میدان نیز امضا شود، شاید گازپروم تنها متعهد شود که سهمی ۲۰ درصدی در پروژه داشته باشد و یک پنجم سرمایه را بیاورد یا اصلا سرمایه از طرف شرکت ملی نفت ایران یا نهادی ثالث تامین شود و گازپروم تنها پیمانکار پروژه باشد.
در همین رابطه یوسف مولایی، استاد حقوق بین الملل نیز اخیرا گفته بود که « در حقوق بین الملل تفاوت بین یک تفاهم نامه، توافقنامه و قرارداد بسیار زیاد است و در واقع هر کدام ارزش متفاوتی دارند. این که مقامات و رسانههای دولتی امضای یک تفاهمنامه را به معنای قطعی شدن سرمایه گذاری ۴۰ میلیارد دلاری روسیه در ایران عنوان کرده اند یک مغالطه حقوقی جدی است. »
این استاد دانشگاه در همین باره به فراز می گوید که«انعقاد یک تفاهمنامه یعنی اینکه دو طرف بررسی روی موضوع را شروع می کنند تا ببینید اصلا حوزه مد نظر شرایط لازم را دارد که بتوانند با هم وارد قرارداد شوند یا خیر. بحث تعیین عدد و رقم هم در سطح تفاهمنامه بسیار اشتباه است. در واقع در تفاهمنامه یکی از چیزهایی که مورد مطالعه قرار می گیرد همین بحث اعداد و ارقام است که بعد از انجام مطالعات اعلام کنند با چه ارقامی می توانند همکاری داشته باشند. حالا قبل از انجام این مطالعات چطور عدد ۴۰ میلیارد دلار اعلام شده جای سوال است. »
این حقوقدان بین الملل هم چنین توضیح می دهد که:« در همین ماجرای تفاهمنامه امضا شده بین ایران و گازپروم روسیه اگر واقعا حتی درصدی از بحث سرمایه گذاری ۴۰ میلیارد دلاری قطعیت داشت باید یکی از مقامات شرکت روسی راهی تهران می شدند، اما دیدیم تفاهمنامه به صورت ویدئوکنفرانس امضا شد. یعنی یکی از مقامات گازپروم نمی توانست همراه آقای پوتین برای امضا سند چنین سرمایه گذاری با ارزشی به تهران بیاید؟ نه تنها مقامات شرکت حضور نداشتند بلکه حتی یک کارمند ساده را هم نفرستاده بودند. »
هم چنین باید توجه کرد که در توضیح این تفاهم نامه از سوی شرکت گازپروم هیچ رقمی قید نشده و مشخص نیست رقم مورد ادعایی وزارت نفت ایران چطور و با چه سازوکاری بیان شده است. البته که تفاهم نامه نه ضمانت اجرایی دارد و نه اصلا در معادلات و معاملات بین الللی دارای اهمیت خاصی است و ارقام زمانی محاسبه میشود که تفاهم نامه در هر بخش تبدیل به قرار داد مجزا شود.
تفاهم نامه 6 سال پیش گازپروم چه شد؟
یکی دیگر از موارد مورد اختلاف این است که این شرکت روسی ۶ سال پیش نیز بر سر هر دو میدان گازی یادشده با ایران تفاهمنامه امضا کرده بود، اما هرگز اقدامی نکرد و آن تفاهم نامه نیز هیچگاه به قرارداد تبدیل نشد.
از سوی دیگر در تفاهمنامه جدید، قید شده که درباره توسعه میادین نفتی چنگوله، منصوری، آبتیمور و … نیز مذاکره خواهد شد و حتی خجستهمهر در بخش دیگری از سخنان خود تفاهمنامه یادشده را «بزرگترین سرمایهگذاری خارجی تاریخ صنعت نفت ایران» عنوان کرده، در حالی که بعد از برجام و در سالهای ۱۳۹۵ و ۱۳۹۶ شرکت لوکاویل روسیه تفاهمنامه مشابهی با ایران بر سر میدانهای منصوری و آبتیمور امضا کرده بود و شرکت زاروبژنفت روسیه نیز در کنار چنگوله، چندین تفاهمنامه نفتی دیگر با ایران امضا کرده بود.
اما در نهایت همه این شرکت های روسی پس از خروج آمریکا در دوران ریاست جمهوری دونالد ترامپ از برجام ، تفاهم نامه ها را بی اهمیت تلقی کرده و هرگز وارد پروسه قرارداد با ایران نشدند.
سرنوشت نافرجام تفاهم نامه ها و قراردادهایی که پیش از این با روسیه بسته شد
مورد دیگری که منتقدان درباره این تفاهم نامه و تبلیغات عجیب بر روی مطرح میکنند، این است که تفاهم نامهای که اکنون امضا شده دقیقا همان تفاهم نامهای است که در سال ۱۳۸۷ و در زمان ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد، الکسی میلر به عنوان مدیرعال کمپانی به ایران آمد با شرکت ملی نفت ایران امضا کرده و اتفاقا در این دوره، اما وضعیت حتی برای طرفهای مقابل به نظر کم اهمیتتر نیز میآید چرا که این بار دیگر میلر به ایران نیامده است بلکه شرکت روسی تنها مترجم خود را به جلسه فرستاده و خود از دور نظارهگر بوده و کل تفاهم نامه به صورت ویدیو کنفرانس مورد توافق قرار گرفته است. هم چنین باید توجه کرد که رئوس تفاهمنامه امروز، همانی است که در سال ۱۳۸۷ به امضای طرفین رسیده بود و به هیچ نتیجهای نیز نرسید.
باید توجه کرد که آن چه اکنون امضا شده تنها یک تفاهم نامه بوده و هیچ گونه ضمانت اجرایی ندارد. این تفاهم نامه ممکن است به قرارداد تبدیل شود و ممکن است همان طور که ۷ تفاهم نامه قبلی که در یک دهه اخیر برای توسعه چاه های نفتی با روس ها امضا شدهیچ گاه به قرارداد تبدیل نشدند ، به هیچ قراردادی تبدیل نشود و هیچگاه رنگ اجرا به خود نبیند.
توجه کنید که در سال های گذشته دو قرارداد و 7 تفاهم نامه میان طرف ایرانی و شرکت های روسی هیچ کدام به مرحله اجرا نرسیده اند
هم چنین برخی از منتقدان اشاره به تجربه تاریخی رابطه ایران و روسیه میکنند و یادآور میشوند که شرکتهای روسی نیز مانند شرکتهای غربی، پس از بازگشت تحریمهای ایران، از کشور ایران خارج شده اند.
در کنار این موارد باید به این مساله اشاره کرد که اساسا در توانایی شرکت های روسی برای اجرای بخش هایی از این تفاهم نامه نیز تردیدهای وجود دارد. این که در این تفاهمنامه بر ساخت کارخانههای مایعسازی گاز (الانجی) اشاره شده، در حالی که کارخانههای الانجی در خود کشور روسیه را نیز شرکتهای غربی احداث کردهاند یکی از همین موارد است.
ناتوانی روس ها در فشارافزایی پارس جنوبی و ادعای طرف ایرانی
یک مورد عجیب دیگر نیز این است که در تفاهمنامه با گازپروم هیچ اشارهای به پروژه فشارافزایی میدان گازی پارس جنوبی نشده، اما خجستهمهر بر آن تاکید داشت.
لازم به ذکر است که اخیرا نیز قطر، به عنوان شریک ایران در میدان مشترک گازی پارس با کمک شرکتهای غول غربی، از جمله توتال فرانسه، سکوهای ۲۰ هزار تنی (۱۵ برابر سکوهای موجود در بخش ایرانی پارس جنوبی) را به همراه کمپرسورهای عظیم راهاندازی کرده و جلوی افت تولید گاز خود را گرفته و حتی اخیرا نیز قطر ۵ قرارداد بزرگ برای توسعه توان خود درمیدان گازی پارس جنوبی نوشته است و حال ایران در حال مانور دادن بر روی یک تفاهنامه است که هیچ ضمانت اجرایی نیز ندارد.
باید توجه کرد که طی ۱۰ روز ، قطر با ۴ شرکت بزرگ در حوزه اکتشاف نفت و گاز در جهان قرارداد بسته است. شرکتهای انی (ایتالیا)، توتال (فرانسه) و کونوکو فیلیپس (آمریکا) در حالی در روزهای اخیر با قطر قرارداد همکاری امضا کرده و به پروژه توسعه میدان مشترک میدان پارس جنوبی (گنبدشمالی) که میان ایران و قطر مشترک است، بپیوندند و پس از این قراردادها و نه تفاهم نامه ، قراردادی پنجم میان قطریها و یکی از بزرگترین شرکتهای جهان در حوزه نفت و گاز و انرژی یعنی اکسونموبیل (آمریکا) بسته شد.
به این ترتیب در حالی که رقیب و شریک ایران در میدان گازی پارس جنوبی با تمام توان وادر عرصه بهره برداری از این میدان گازی شده است ، مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران استناد به تفاهم نامه ای می کند که نه تنها ضمانت اجرایی ندارد بلکه اساسا در این تفاهم نامه درباره پروژهفشارافزایی در پارس جنوبی چیزی گفته نشده است.
مساله دیگر این که اساسا تکنولوژی ساخت این سکوهای دریایی مناسب برای میدان گازی پارس جنوبی و کمپرسورها منحصر به فرد آن تنها در اختیار چند شرکت بزرگ غربی است و نه چین و نه روسیه توانایی ساخت سکوهای مورد نظر و لازم برای ایران را ندارند. یعنی اساسا ادعای مطرح شده توسط مدیرعامل شرکت ملی نفت ایران درباره پروژه فشارافزایی در میدان گازی پارس جنوبی خارج از توان شرکت های روسی است و حتی کشور روسیه برای سکوهای نفتی دریایی خود نیز از باید از شرکت های غربی کمک بگیرد.
لازم به ذکر است که در مقابل ابهام چندانی در توانایی شرکت گازپروم در توسعه میادین نفت و گاز، یا احداث خط لوله وجود ندارد، اما در تامین مالی پروژهها از سوی این شرکت ابهامات جدی وجود دارد.
تضاد منافع ایران و روسیه در بازارهای انرژی
یکی از نکات دیگر که از سوی کارشناسان بازار انرژی چندین بار تاکنون مطرح شده این بوده که ایران و روسیه رقبای یکدیگر در بازار نفت و گاز و انرژی بوده اند و این رقابت پس از حمله نظامی روسیه به اوکراین و تحریم های اروپا و آمریکا حتی افزایش نیز یافته؛ چرا که روسیه با از دست دادن بازارهای اروپا نگاه خود را به شرق دوخته و عملا با تخفیف های کلان بخشی از بازار ایران در چین و هند را توانسته از دسترس ایران خارج کند و سوالی که اکنون پیش میآید این است که در شرایطی که ایران و روسیه پس از اعمال تحریمها به رقبای یکدیگر تبدیل شده اند و در حالی که روسیه با ارائه تخفیفهای سنگین در نفت و گاز حتی بخشی از بازار ایران در چین را نیز از ما ربوده است وعملا ۴۰ میلیون بشکه نفت ایران بر روی کشتیها در بنادر مختلف ذخیره شده اند چطور امکان دارد که این کشور و یا شرکتهای آن لزوما رفتاری در راستای منافع ایران انجام دهند؟
این موارد و بسیاری نکات دیگر حالا از جمله مواردی است که منتقدان و کارشناسان حوزه انرژی مطرح می کنند و تاکنون وزارت نفت به هیچ کدام از آنان پاسخ نداده است. اما به نظر می رسد این بار حداقل در دو مورد یکی ضمانت اجرایی تفاهم نامه و دوم مساله رقم اعلام شده که اساسا شرکت گازپروم چنین رقمی را بیان نکرده، وزارت نفت و شرکت ملی نفت ایران باید شفاف سازی کنند.