به گزارش اقتصاد انرژی به نقل از خبرگزاری ایرنا :
اتحادیه اروپا و جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب (سلاک) به تازگی (۱۷ و ۱۸ ژوئیه/ ۲۶ و ۲۷ تیر) با برگزاری نشستی تلاش کردند تا پس از یک خلاء دیپلماتیک هشت ساله، روابط خود را مجدد تنظیم کنند. از آخرین گردهمایی این دو بلوک، شرایط ژئوپلیتیکی، اقتصادی و اجتماعی جهانی به طور قابل توجهی تغییر کرده و همین دلایل سبب شد تا نشست اخیر با هدف تقویت روابط میان دو منطقه نیز آسان نباشد. در حالی که اروپا در تلاش است تا موقعیت خود به عنوان یک بازیگر مهم در این منطقه را بازیابد، رد آشکار سیاستهای هژمونیک و تعهد به جهانی چند قطبی به رویکرد اصلی آمریکای لاتین تبدیل شده است. نشست اتحادیه اروپا- سلاک را میتوان ابزاری برای کاستن حضور چین در این بازار و جذب این کشورها به سمت آمریکا و اروپا در رویکرد دوگانه آنها علیه مسکو و پکن دانست.
کارشناس حوزه اروپا و آمریکای ایرنا به منظور تحلیل بهتر روابط اتحادیه اروپا- آمریکای لاتین به گفتوگو با تحلیلگران بین المللی پرداخته و نظرات آنها در مورد پرسشهای کلیدی مرتبط با موضوع را در قالب سلسله مصاحبههایی ارائه کرده است: منطقه آمریکای لاتین، از چه جایگاه و ارزشی برای منافع اروپا برخوردار است؟ چه موانعی در مسیر روابط نزدیک دو منطقه در سالهای اخیر وجود داشته است؟ اهمیت تقویت روابط کشورهای آمریکای لاتین با چین و گسترش حضور پکن در این منطقه را چطور ارزیابی میکنید؟ آینده روابط (اقتصادی، سیاسی، ژئوپلیتیکی) اتحادیه اروپا و آمریکای لاتین در شرایط ژئوپلیتیک فعلی را چگونه ارزیابی میکنید؟
در بخش نخست این سلسله گفت و گوها نظرات آنیبال گارزون (Aníbal Garzón) جامعه شناس و کارشناس مطالعات بین المللی از دانشگاه خودمختار بارسلونا اسپانیا را جویا شدیم که وی تصریح کرد: آمریکای لاتین برای اروپاییها به دو دلیل اهمیت دارد، نخست به دلیل منافع تاریخی و سیاسی اروپا که در آن، روابط نواستعماری بازتولید شده و اروپا را همچنان به عنوان یک قدرت بینالمللی نشان میدهد؛ مسئلهای که اروپا به موجب آن، از قدرت دخالت در کشورهای آمریکای لاتین، در شرایطی که طبق پارادایم غربگرایانه، منافع اروپا و شرکای آن در ایالات متحده و ناتو برآورده نشوند، برخوردار است.
در وهله دوم، به دلیل استراتژیهای اقتصادی اروپا؛ آمریکای لاتین منطقهای غنی از نظر مواد خام است، در حالی که اروپا فقیر بوده و به دنبال آن است که حتی تحت مدلهای جدید اقتصاد سبز بتواند مواد اولیه لازم را از آمریکای لاتین برای اقتصادهای صنعتی خود استخراج کند. نفت ونزوئلا، گاز بولیوی، لیتیوم شیلی یا آرژانتین، از جمله موارد دیگر مورد توجه هستند و به همین دلیل برای اروپا مهم است که آمریکای لاتین پروژههای مستقل تحت قیمومیت دولتهای قدرتمند را انجام نداده و پروژههای صادراتی تحت مدل نئولیبرال را دنبال کند.
این استاد دانشگاه اسپانیایی در توضیح موانع برقراری روابط نزدیک میان دو منطقه در سالهای اخیر گفت: مانع اصلی اروپا، اجرای سیاست خارجی است که در این زمینه کاملاً مستقل نبوده و تحت فرمان ایالات متحده است. هنگامی که امپراتوری آمریکا، کوبا، ونزوئلا یا نیکاراگوئه را تحریم میکند، یا پشت کودتا در کشورهای آمریکای لاتین مانند هندوراس در سال ۲۰۰۹ یا بولیوی در سال ۲۰۲۱ قرار دارد، اروپا سیاست مستقلی را در پیش نگرفته است؛ و این بدان معناست که آمریکای لاتین امروز به اروپا اعتماد ندارد؛ هنوز معاهده ای بین مرکوسور (بازار مشترک آمریکای جنوبی) و اتحادیه اروپا یا سلاک (جامعه کشورهای آمریکای لاتین و کارائیب) و اتحادیه اروپا شکل نگرفته، زیرا آمریکای لاتین میداند که تقویت روابط با اروپا، آن را مستقل از ایالات متحده و دکترین مونرو نمیکند.
این کارشناس مسائل بینالمللی با سابقه فعالیتهای خبری و آموزشی در بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین در تشریح اهمیت تقویت روابط میان چین و آمریکای لاتین و گسترش حضور پکن در این منطقه گفت: تقویت روابط آمریکای لاتین با چین برای رهایی از ظلم تاریخی اروپا و ظلم ایالات متحده در زمان حاضر از اهمیت بالایی برخوردار است. آمریکای لاتین نه تنها برای داشتن روابط با چین، بلکه برای داشتن روابط با کشورهای دیگر مانند روسیه، ایران و در نهایت همکاری جنوب-جنوب با آفریقا و آسیا، باید روی مبحث جهان چندقطبی سرمایهگذاری کند. به این ترتیب، آمریکای لاتین میتواند از واقعیت مرکز-پیرامون جدا شود.
وی افزود: چین در حال حاضر، دیگر تنها یک غول آسیایی نیست، بلکه دومین و شاید نخستین قدرت اقتصادی جهان است و آمریکای لاتین برای داشتن رابطه قدرت متقارنتر با چین باید روابط قارهای داخلی خود را بسیار تقویت کرده و دستورکار مشترکی میان کشورها تعیین کند. کشورهای آمریکای لاتین و حوزه دریای کارائیب، همه سازوکارهای همگرایی منطقهای خود مانند سلاک (CELAC)، اوناسور (UNASUR)، مرکوسور (MERCOSUR)، آلبا (ALBA)، سیکا (SICA) و کان (CAN) را باید تقویت کرده و اقداماتی مانند دلارزدایی، ایجاد بانکی مختص به خود خارج از دستورکار صندوق بینالمللی پول را انجام داده و سایر سازوکارهای استعمارزدایی را به کار بندند.
آنیبال گارزون در ارزیابی آینده روابط (اقتصادی، سیاسی، ژئوپلیتیک) اتحادیه اروپا و آمریکای لاتین در شرایط ژئوپلیتیک کنونی گفت: آینده روابط اروپا و آمریکای لاتین در سطح منطقهای پیچیده به نظر میرسد. اسپانیا که به دلیل روابط تاریخی، یک بازیگر بسیار مهم اروپایی در آمریکای لاتین است، تا زمانی که سیاستهای احترام متقابل را در پیش بگیرد، میتواند به روابط مطلوب خود با شیلی، کلمبیا یا کوبا ادامه دهد؛ اما به نظر میرسد در حالی که آمریکای لاتین نگاه خود را به آیندهای مرفه تحت دنیای چندقطبی جدید معطوف کرده و اراده خود را به تقویت روابط با روسیه یا چین (بریکس) سوق میدهد، نگاه اروپا به آمریکای لاتین به عنوان منطقهای است که همچنان تحت سلطه در دنیای تک قطبی قدیمی است؛ اینطور به نظر میرسد که این دو تصور متضاد باعث میشوند، این دو منطقه در روابط سیاسی، اقتصادی و حتی فرهنگی خود از هم جدا شوند.