مسئله را اینگونه میتوانیم طرح کنیم که پس از سرد شدن هوا در سال گذشته، مصرف گاز در مشترکان خانگی، تجاری و اداری حدوداً دو برابر شد در نتیجه دولت برای اینکه جامعه را راضی نگه دارد، گاز صنایع را سهمیهبندی کرد.
این موضوع موجب شد تا صنایع پتروشیمی پیش از همه با نوبتبندی گاز مواجه شوند پس از صنایع پتروشیمی، رتبه دوم اعمال محدودیت مربوط به فولادسازها و تولیدکنندگان سیمان بود و هرچه هوا سردتر شد، محدودیتهای گازی صنایع، به تدریج به بقیه رشته فعالیتهای صنعتی نیز رسید لذا این چرخه غلط عوارض زیادی داشت از جمله اینکه تولید را زمینگیر کرد.
شاید لازم نبود به همه روستاها و همه شهرها و مناطق کشور گازرسانی از طریق لولهکشی صورت می گرفت بلکه میتوانستیم با ساخت نیروگاهها در مناطق مختلف کشور و انتقال گاز به این نیروگاهها زمینه توزیع انرژِی و بهرهمندی شهروندان مختلف در شهرهای مختلف را از طریق برق تامین کرد
یکی از مسائل و چالشهایی که ایران در حوزه سیاستگذاری انرژی با آن مواجه است ناترازی در تولید و مصرف گاز است. این مسئله از آنجا برای ما اهمیت دارد و باعث نگرانی شده که ایران در زمره دومین دارندگان ذخایر گازی دنیا محسوب میشود اما به دلیل عدم سیاستگذاری مناسب در سالها و دهههای گذشته در حوزه تولید و مصرف گاز، مسیر درست را پیش نرفته است و کشور در شرایط کنونی با مشکل بزرگی مثل کمبود گاز مصرفی مواجه شده است.
حال باید پرسید به گواه آمار و ارقام در حالی که ایران دومین منبع بزرگ ذخیره گازی شناخته میشود کجای سیاستگذاری ما در حوزه گاز غلط بوده که با این مشکل روبهرو شدیم؟
نگاه سیاسی
سیاستگذاران و تصمیمگیران در چند دهه گذشته برای توسعه صنعت گاز تصور می کردند که با منابع گازی بالایی که در اختیار ایران است میتوانند به صورت یکسان و مشابه مصرف را در اختیار همه شهروندان و خانوارهای ایرانی قرار بدهند.
با این تصویر و سیاست تامین گاز برای خانوارها دنبال شد که به تدریج همه شهرها و روستاهای کشور در هر نقطه و در هر فاصله زمانی و مکانی برای گازرسانی مورد توجه قرار گرفت.
باید درک میشد که توزیع گاز یا بهرهبرداری و بهرهمندی همه شهروندان ایرانی از گاز باید مبتنی بر یک منطق اقتصادی و منطق اجتماعی باشد
شاید لازم نبود به همه روستاها و همه شهرها و مناطق کشور گازرسانی از طریق لولهکشی صورت می گرفت بلکه میتوانستیم با ساخت نیروگاهها در مناطق مختلف کشور و انتقال گاز به این نیروگاهها زمینه توزیع انرژِی و بهرهمندی شهروندان مختلف در شهرهای مختلف را از طریق برق تامین کرد. یعنی با در اختیار گذاشتن برق ناشی از مصرف گاز در نیروگاهها عدالت اجتماعی و برابری اجتماعی را برای همه شهروندان به همراه آورد در حالی که باید در همان ابتدا این سیاست مورد پایش علمی قرار میگرفت.
باید درک میشد که توزیع گاز یا بهرهبرداری و بهرهمندی همه شهروندان ایرانی از گاز باید مبتنی بر یک منطق اقتصادی و منطق اجتماعی باشد ولی متاسفانه این مسئله مثل خیلی از سیاستهای دیگر که بدون کار کارشناسی و پایش علمی صورت میگیرند پیش رفت. مثل یارانهها که از ابتدا به همه مردم از دارا و ندار ۴۵ هزار و ۵۰۰ تومان تعلق گرفت و این موضوع به چالش بزرگی بدل شد که همچنان ادامه دارد.
در مورد گاز هم نگاه مبنی بر توزیع گاز به همه شهروندان ایرانی وجود دارد. متاسفانه در چهار دهه گذشته نهتنها این روند اصلاح نشد بلکه با تغییر دولتها تداوم هم پیدا کرد و تشدید شد.
مسئله آن است که امروزه مصرف گاز در کشور بهخصوص در بخش مصرف خانگی و تجاری که رقمی در حدود ۶۵۰ میلیون مترمکعب گاز ماهانه بسیار زیاد است.
پمپاژ و انتقال امن گاز به همه خانوارها در مناطق دور و نزدیک طبیعتاً هزینه اقتصادی بالایی به همراه دارد و این منطقی نیست که در یک خانوار هم گاز و هم برق به صورت همزمان به مصرف برسد. شاید در مناطق قابل توجیه اقتصادی این امکان فراهم شود که شهروندان هم از گاز برخوردار باشند و هم از نعمت برق؛ اما کارشناسان میدانند که یک منبع انرژی میتواند پاسخگوی همه نیازهای مردم باشد. مثلاً در مناطق دورافتاده و روستایی میتوانستیم با سیاستگذاری درست و منطق اقتصادی یک انرژی و آن هم برق را در اختیار شهروندان قرار دهیم و با قیمتگذاری مناسب بر انرژی برق امکان برابری و بهرهبرداری توام با عدالت را برای همه شهروندان در همه کشور فراهم کنیم.
چاش های امروزی
در سال گذشته فاصلهای تقریباً ۲۵۰ میلیون مترمکعبی بین تولید و مصرف در کشور آن هم در فصل سرد زمستان بهوجود آمد که این مسئله نگرانیهای بزرگی را در زمینه چگونگی توزیع گاز در بخشهای خانگی و تجاری، نیروگاهی و صنعتی و همچنین بازارهای محدود و اندک صادراتی ایجاد کرد و برای مقابله با این معضل و مدیریت چالشهای پیشرو طبیعتاً آسانترین و سادهترین راه قطع گاز مراکز صنعتی نیروگاهی و همچنین مجتمعهای پتروشیمی بود!
این ایدهای است که در اولین گام مورد توجه قرار میگیرد؛ اما این مسئله و این راهکار دو معضل بزرگ به همراه داشته است که هر سال این معضلات آثار و نشانههای خود را نمایان میکند. اولین آن آلودگی هوای کلانشهرها و شهرهای صنعتی است که در پی مصرف سوخت مایع یا مازوت هوایشان به سرعت از محدوده سلامت خارج میشوند.
در سال گذشته هم این موضوع زمینه تعطیلی مراکز آموزشی و دانشگاهها را در شهرهای بزرگ موجب شد. دومین معضل چالشی است که مراکز صنعتی نیروگاهی و همچنین مجتمعهای پتروشیمی با آن مواجه میشوند و آن کمبود خوراک برای این مجتمعهاست.
کمبود انرژی برای مراکز صنعتی مثل فولاد صنایع سیمان و دیگر صنایع استراتژیک معضل بعدی است که روی شاخصهای تولید، بهرهوری و رشد اقتصادی اثرات منفی بسیاری بر جای گذاشته است آن هم در چنین شرایط اقتصادی که کشور با مشکلات شدید اقتصادی و رکود اقتصادی مواجه است.
متاسفانه در حوزه تولید به دلیل تحریمهای شدید اقتصادی که در طول یک دهه گذشته کشور با آن دستبهگریبان بودیم زمینه و امکان سرمایهگذاری در این حوزه یا افزایش تولید فراهم نشده است.
فازهای مختلف پارس جنوبی و همچنین توسعه میدانهای گازی در مناطق دیگر عملاً دچار توقف و رکود شده است در حالی که روند و آهنگ رشد تولید گاز، یک مسیر ثابت یا متوقفشده را در طول ۱۰ سال گذشته تجربه کرده است در مقابل مصرف گاز به شدت آهنگ رو به رشد و فزایندهای را پشت سر گذاشته است که این مساله نشان از توقف در حوزه تولید دارد.
در واقع نهتنها ایران از نعمت گاز باید استفاده میکرد بلکه صنعتش باید برای استفاده در کشورهای دیگر هم مهیا میشد. اما به دلیل تحریمها و محدودیتهای اقتصادی در حوزه سرمایهگذاری صنعت گاز طی یک دهه گذشته موفق نبوده است.
آنچه اتفاق افتاده کاهش رشد در این حوزه بوده است در نتیجه هم دسترسی مطمئن صنعتی، نیروگاهی و پتروشیمی به گاز درست صورت نگرفته است و هم آلودگی شدید هوا و سایر مسائل مرتبط با این کمکاری ایجاد شده است.
این در حالی است که کشوری مثل ایران با چنین دارایی بزرگی هم باید رشد اقتصادی مناسبی را به پشتوانه انرژی مطمئن گاز تجربه کند و هم اینکه شهروندانش هوای پاک و سالمی را در اختیار داشته باشند.
این دو مسئله به صورت طبیعی در مورد ایران که دارنده ذخایر گازی بالایی است اتفاق نیفتاده و این موضوع نشان از آن دارد که در حوزه سیاستگذاری تولید با چالشهای جدی روبهرو هستیم.
متاسفانه باید گفت: صنعت گاز چه در حوزه تولید و چه در حوزه مصرف با دید غیر منطقی و غیر علمی همراه شده و این دیدگاه امروز موجب چالشهای جدی امروز برای کشور شده است.
بابک رحیمیان