به گزارش اقتصاد انرژی به نقل از شانا
در زمان جنگ تحمیلی هشت ساله در بخش فروش فرآورده امور بینالملل بودم؛ میدانید ما آن موقع خیلی از فرآوردهها را وارد میکردیم و پالایشگاه آبادان و تهران هم مرتب هدف قرار میگرفت؛ شبکه گسترده گاز طبیعی داشتیم و عرضه سیانجی هم بهصورت الان نبود.
تأمین فرآورده در آن زمان کار بسیار سختی بود، البته الان مدیریت بازاریابی شرکت پالایش و پخش فرآوردههای نفتی در این زمینه کمکهایی میکند، اما در آن زمان کل عملیات واردات فرآورده به عهده امور بینالملل شرکت ملی نفت بود. گروه منسجم و بزرگی بودیم که مسئولیت تأمین فرآوردههای جنگ از جمله بنزین، سوخت هواپیما، نفت سفید و… را بهعهده داشتیم. محسن قمصری، مدیر پیشین امور بینالملل شرکت ملی نفت ایران از آن روزها میگوید.
صنعت نفت چگونه به جنگ با دشمن رفت؟
ابتدای جنگ، اعتصابها متوقف و کارخانههای تولیدی وارد مدار شده بود. تولید نفت در آن زمان حدود ۷۰۰ هزار بشکه در روز بود، زیرا خیلی از مراکز تولید ما هنوز راهاندازی نشده بود و بهطور ناگهانی با جنگ روبهرو شده بودیم، شرایط بسیار سختی بود.
پایانه صادراتی جزیره خارک تقریباً هر روز هدف حمله قرار میگرفت، همین وضع را تلمبهخانههای نفت و مراکز تولیدی داشتند و همه اینها بر بحث تولید و انتقال سوخت به مراکز مصرف تأثیر میگذاشت؛ به همین دلیل صادرات نفت بسیار متأثر از جنگ بود. تلاش زیادی هم از سوی همکاران میشد تا سطح صادرات نفت ایران حفظ شود.
جزیره خارک از همان ابتدای جنگ تقریباً بهصورت روزانه هدف حمله دشمن قرار میگرفت و همکاران صنعت نفت در خارک نیز تلاش میکردند، هم پدافند خوبی از جزیره داشته باشند و هم تعمیرات را بهصورت روزانه انجام دهند؛ با وجود همه این حملات، صادرات ما حتی برای یک روز هم قطع نشد.
پالایشگاه آبادان نیز که کاملاً در تیررس دشمن بود، عملاً قابل استفاده نبود، اما پس از جنگ دوباره تولیدی شد. این پالایشگاه متشکل از ۶ پالایشگاه است که پس از جنگ چهار تای آن بازسازی شد. آن موقع ما پالایشگاه تهران، شیراز، تبریز و مجتمع پالایشی لاوان را داشتیم.
روند واردات سوخت و خرید و فروش آن در هشت سال دفاع مقدس چگونه بود؟
در واقع یک روند قانونی داشتیم که براساس بودجه سالانه مجلس، بخشی از درآمد نفت خام بهطور مستقیم در اختیار ما قرار میگرفت و ما عایدات آن را صرف خرید فرآورده میکردیم.
عایدات فروش نفت خام بر اساس قانون، متعلق به خزانه دولت است و هرچه شرکت نفت میفروشد، درآمد آن مستقیم به خزانه واریز میشود و قانون بودجه چگونگی هزینهکرد آن را مشخص میکند.
در آن سالها برای تأمین سوخت جنگ، مجلس اجازه داده بود تا بخشی از درآمد فروش نفت به جای اینکه به خزانه واریز شود، در اختیار شرکت ملی نفت برای تأمین کسری فرآوردههای موردنیاز قرار گیرد.
ما برای تأمین فرآورده به سه روش عمل میکردیم، روش اول به این صورت بود که نفت را میفروختیم و پولش را مستقیماً فرآورده میخریدیم؛ در روش دیگر نیز، بخشی از نفت را با بعضی از شرکتها بهنوعی با فرآورده جابهجا میکردیم که یک نوع معامله تهاتری (Barter) بهشمار میآمد و روش سوم نیز به این صورت بود که خودمان در پالایشگاه خارج از کشور نفت را تصفیه میکردیم و محصولات پالایشی را به کشور برمیگرداندیم.
این پالایشگاهها عمدتاً در اروپا بودند، حتی در یمن هم پالایشگاه عدن بود. عمدتاً در مدیترانه با آنها قرارداد داشتیم و اروپای شرقی نیز از جمله مناطق تصفیه نفت خام ما بود.
البته خودمان هم نظارت داشتیم و فرآوردههای استحصالی مورد نیاز را برمیگرداندیم و بخشی که مورد نیاز نبود، میفروختیم و با پول حاصل از آن، فرآورده دیگری میخریدیم. طبیعی بود ما با این کار سعی میکردیم حداکثر فرآورده مورد نیاز کشور را با توجه به نیاز بالای داخلی و نیاز ویژه برای جنگ تأمین کنیم.
در بحث پرداختها ما در زمان جنگ اصلاً مشکل نداشتیم و برای همه از طریق بانک مرکزی السی باز میکردیم که بعداً هم با تأسیس شرکت نیکو، پرداختها از آن طریق انجام میشد.
مشکلات ما بیشتر در حوزه عملیاتی بود تا مالی. در اوج واردات فرآورده، سالانه ۶ میلیون تن سوخت وارد میکردیم. نفت سفید، نفت گاز، بنزین و گاز مایع و بنزین هواپیما از جمله سوختهای وارداتی در آن زمان بود.
با توجه به فرازوفرودهای بسیار بازار نفت در شرایط آن زمان منطقه غرب آسیا و بازار خرید و فروش فرآورده ایران به چه صورت بود و آیا تدابیری برای حداقل کردن هزینهها انجام میشد؟
با توجه به شرایط آن روز، طبیعی بود که نحوه حضور ما بهعنوان یک مصرفکننده بزرگ سوخت میتوانست بازار را دستخوش نوسان کند. ساختار بازار انرژی در زمان جنگ تحمیلی خیلی متفاوت بود، ایران و هند واردکنندههای عمده فرآورده بودند و حضور ما قطعاً میتوانست مؤثر باشد.
سعی میکردیم بهنوعی وارد بازار شویم که بازار متلاطم نشود و درواقع یکباره وارد بازار نشویم و خریدها تقسیم شود. سیاستهای خاصی بود که زمانهایی وارد شویم که قیمتها در سطح مناسبتری باشد.
با بودجه ثابتی که مجلس در اختیار ما میگذاشت و نیازهای زیاد کشور، باید حداکثر خرید را انجام میدادیم. در بخش فروش نفت خام و دریافت وجوه مشکلی نداشتیم، مشکل عمده عملیات بود.
با توجه به اینکه پایانه صادراتی تقریباً بهصورت روزانه هدف حمله قرار میگرفت، به لحاظ تحویل و صدور عملیاتی مشکل داشتیم. جنگ نفتکشها مطرح بود و عراقیها سعی میکردند نفتکشها را بزنند؛ از این رو پایانهای در تنگه هرمز ایجاد کردیم و نفت را با نفتکش به پایانه شناور والفجر (لارک) انتقال میدادیم و در قالب عملیات کشتی به کشتی، نفت را تحویل خریداران خارجی میدادیم. عملیات حمایت از نفتکشها نیز برقرار بود و باید تأکید کنم که مزیت پایانه والفجر این بود که برد هواپیماهای عراقی به آنجا نمیرسید.
در دنیا معروف است که ایران با وجود جنگ تحمیلی هشت ساله، یک روز هم صادرات نفت خود را قطع نکرد و کشتیهای زیادی در این راه هدف قرار گرفتند و رزمندگان بسیاری هم در این راه شهید شدند.
معاملات تهاتری نفت در مقابل کالا در دوران جنگ چگونه بود؟
در آن زمان معاملات تهاتری داشتیم که نفت خام با فرآورده بود که قبلاً توضیح دادم. یکسری بارترهایی (معاوضه) نیز بود که بانک مرکزی و وزارت بازرگانی مدیریت میکردند و گندم و برنج مورد نیاز را معمولاً تهیه میکردند و شرکتهای واسط نیز تقبل میکردند به جای پول محصول تحویلی نفت دریافت کنند.
در واقع بانک مرکزی با هدایت وزارت بازرگانی خریدهایش را انجام میداد و در واقع مشخص بود که نفت باید برای چه کسانی ارسال شود. با اروپای شرقی و بعضی از کشورهای آسیایی و آمریکای جنوبی و تا حدی استرالیا این عملیات تهاتر انجام میشد. خیلی از شرکتهای اروپایی نیز بودند مثل کارگیل، بزرگترین تأمینکننده غله دنیا، نفت را میبردند و در مقابلش گندم و محصولات مورد نیاز ما را عرضه میکردند.
همه این فروشهای بارتر برای مصارف غذایی و کالاهای مصرفی نبود و خیلی از سرمایهگذاریها هم به این طریق انجام میشد، برای مثال فولاد مبارکه اصفهان را با این روش ساختیم، یعنی با یک شرکت ایتالیایی به توافق رسیده بودیم و نفت تحویل میدادیم و سرمایهگذاری انجام میشد.
وضع حضور کشور عراق در بازار فرآورده و زیرساختهای نفتی این کشور چگونه بود؟
به همان ترتیب که عراق پالایشگاههای ما را میزد، ما نیز پالایشگاههای عراق را هدف قرار میدادیم، اما در اینجا دو مسئله مطرح است. یکی میزان جمعیت و مصرف سوخت عراق بود که با ایران قابلمقایسه نبود. همین الان هم جمعیت آنها خیلی کمتر از ماست. تفاوت دوم نیز این بود که بهدلیل کمکهای زیادی که به عراق میشد، عمدتاً از ترکیه و بندر عقبه و مقداری هم از عربستان، سوخت زیادی به عراق هدیه میکردند و نیازهایش تأمین میشد و بخشی از حمایتهایی که کشورهای خارجی به عراق میکردند، در قالب سوخت بود.
در واقع عراق سه تا کانال صادراتی یکی ترکیه و خط لوله کرکوک – جیحان و یکی سوریه بود. مسیر سوریه بهدلیل شرایط سیاسی همان اوایل جنگ قطع شد. عراق ترمینال البکر را نیز در خلیج فارس داشت که در حملات ایران از مدار عملیات خارج شد.
در نتیجه عراق تنها راه خروجی خط لوله ترکیه بود، البته آن هم گاهی هدف قرار میگرفت و از کار میافتاد و زمانی هم کار میکرد.
آیا عربستان بهعنوان همسایه جنوبی عراق در زمینه تأمین سوخت و کمک به صادرات نفت این کشور همکاری داشت؟
عربستان هم خط لوله ارتباطی به عراق داشت که عراق از آن طریق و با کمک عربستان نفت خام خود را صادر میکرد، البته از طریق بندر عقبه اردن و با کمک کامیون نیز نفت عراق صادر میشد.
شرایط دشوار بود؛ فرآورده حجم بسیار زیادی داشت سیستمهای عملیاتی هم آمادگی دریافت را نداشت، شرایط بهگونهای بود که کشتیهای بزرگ ویال سیسی (VLCC) آماده کرده بودیم؛ فرآوردهها را در آن میریختیم و با خطوط لوله به ساحل منتقل میشد، سپس از ساحل پمپ میکردیم بالا و خطوط لوله مرتب با حمله روبهرو میشد و مشکل داشتیم هم با خط لوله و هم با کامیون.
وقتی این شرایط را با الان مقایسه میکنیم، میبینیم که شرایط خیلی فرق کرده و ظرفیت پالایشی با ساخت پالایشگاههای اراک و اصفهان و بندرعباس متفاوت شده است. الان ما در زمینه بسیاری از فرآوردهها از واردکننده به صادرکننده تبدیل شدهایم. در آن زمان، تمامی سوخت حرارتی کشور باید از طریق گازوئیل و نفت سفید تأمین میشد، الان بالای ۹۰ درصد شهرها گاز طبیعی دارند. یکی دیگر از اقلامی که وارد میکردیم، روغن موتور بود که الان به صادرکننده آن تبدیل شدهایم.
شرایط کنونی و تحریمها را در مقایسه با دوران دفاع مقدس و راهبرد اقتصاد مقاومتی در این زمینه، چگونه ارزیابی میکنید؟
براساس این راهبرد باید بتوانیم درآمدی را که داریم، حداکثر صرف زیرساختها و سرمایهگذاریها کنیم. برای مثال، فولاد مبارکه را در زمان جنگ با همین دید ساختیم. خوشبختانه وضع تولید کشور با وجود همه تحریمها به هیچوجه قابلمقایسه با جنگ نیست. برای مثال تعداد پالایشگاههای کشور قابلمقایسه با زمان جنگ نیست.
تمام شهرهای ما گاز طبیعی مصرف میکنند و تا حد زیادی سوخت از طریق سیانجی تأمین میشود. همه اینها بهخاطر شرایط دشوار جنگ بود. در واقع میتوان اقتصاد مقاومتی را بهنوعی آیندهنگری خواند. با درآمدهای محدود کنونی طوری عمل کنیم که آینده کشور تضمین شود.
*این گفتوگو پنجم مهرماه ۱۳۹۱ در شبکه اطلاعرسانی نفت و انرژی (شانا) منتشر شده است که به مناسبت هفته دفاع مقدس بازنشر شد.