به گزارش اقتصاد انرژی آنلاین در روز سهشنبه، تامی بروس، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا در یک نشست خبری ادعا کرد که ایالات متحده، یک شبکه بینالمللی انتقال نفت خام ایران به چین را هدف تحریم قرار داده است. این شبکه که میلیونها بشکه نفت را منتقل میکند و ارزش آن میلیاردها دلار برآورد میشود، به گفته بروس بهمنظور تأمین منابع مالی برای برنامههای نظامی ایران و بهویژه تقویت توان موشکی، توسعه پهپادهای نظامی و گسترش برنامه هستهای مورد استفاده قرار میگیرد. از نظر وزارت خارجه آمریکا، درآمد حاصل از این صادرات نفتی نه تنها برای تأمین نیازهای نظامی ایران بلکه برای حمایت از گروههای نیابتی ایران در منطقه نیز به کار گرفته میشود.
این سخنان، بهویژه در زمینه سیاستهای بینالمللی آمریکا، حاکی از آن است که واشنگتن همچنان به عنوان بزرگترین بازیگر بینالمللی در عرصه تحریمها، در تلاش است تا به هر نحوی روابط اقتصادی و تجاری میان ایران و چین را محدود سازد. اما در عین حال، واقعیتهای موجود در بازار انرژی و تحولات اقتصادی نشان میدهد که روند تحریمها و فشارهای بینالمللی بر ایران نتوانسته است این کشور را از گسترش روابط اقتصادی و تجاری با چین بازدارد.
در سال 2024، ایران به بزرگترین تأمینکننده نفت چین از مسیر دریا تبدیل شده است؛ حتی بالاتر از عربستان سعودی، روسیه و عراق که پیش از این در رتبههای نخستین تأمینکنندگان نفت چین قرار داشتند. بر اساس گزارشهای آژانسهای بینالمللی مانند کپلر، صادرات نفت ایران به چین به میزان قابل توجهی افزایش یافته و این کشور در حال حاضر دو برابر شرایط پیش از تحریمها و توافق برجام، نفت به چین صادر میکند. این آمار نشان میدهد که علیرغم تمام تلاشهای ایالات متحده برای فشار به تهران، سیاستهای تحریمی نتوانستهاند تجارت نفتی ایران با چین را متوقف کنند یا کاهش دهند.
این تحولات، بهویژه در زمینه نفت خام، نشاندهنده یک تغییر استراتژیک در روابط بینالمللی ایران است. ایران که پیشتر در سایه تحریمها و محدودیتهای اقتصادی به سختی میتوانست با کشورهای دیگر در بازارهای جهانی رقابت کند، اکنون با استفاده از مسیرهای جدید و همکاریهای استراتژیک با چین، جایگاه خود را در بازار انرژی جهانی مستحکم کرده است. در واقع، این وضعیت بهوضوح نشاندهنده توانمندی ایران در دور زدن تحریمها و بهرهبرداری از فرصتهای موجود در تجارت بینالمللی است.
اما در این میان، سوال اساسی که مطرح میشود، به جایگاه چین در سیاست خارجی دولت ایران و بهویژه دولت پزشکیان برمیگردد. چین بهعنوان بزرگترین شریک تجاری ایران در حوزه نفت، بهویژه پس از خروج آمریکا از برجام و افزایش تحریمها، تبدیل به شریک اقتصادی کلیدی در تأمین منابع انرژی ایران شده است. این همکاری در حالی در حال توسعه است که تحلیلگران روابط بینالملل بهویژه در عرصه سیاستهای خاورمیانه، بهطور مداوم از نزدیک شدن بیش از پیش تهران و پکن در زمینههای مختلف اقتصادی، نظامی و سیاسی صحبت میکنند.
به نظر میرسد که چین، با سیاست «عدم مداخله» در مسائل داخلی دیگر کشورها و تمایل به تقویت روابط اقتصادی با ایران، نقش خود را به عنوان یک متحد استراتژیک ایران در برابر فشارهای غرب بهویژه ایالات متحده، بهطور مؤثری ایفا میکند. چین بهعنوان بزرگترین مصرفکننده نفت جهان، نمیتواند از تأمین نفت خام مورد نیاز خود از منابع معتبر مانند ایران چشمپوشی کند، بهویژه زمانی که کشورهایی چون روسیه نیز در رقابت برای تأمین این نیاز بهشدت در تلاشند.
در سوی دیگر، ایران نیز از همکاری با چین بهعنوان یک ابزار قدرتمند برای مقابله با تحریمها و فشارهای اقتصادی استفاده میکند. بهویژه اینکه تهران توانسته است مسیرهای انتقال نفت به چین را بهطور موثر و در حجمهای بالا مدیریت کند و از آن برای حمایت از پروژههای نظامی و توسعه صنایع دفاعی خود بهرهبرداری کند. این واقعیت که صادرات نفت ایران به چین بیش از دو برابر شرایط پیش از تحریمها افزایش یافته است، نشان میدهد که تلاشهای آمریکا برای محدود کردن دسترسی ایران به بازارهای جهانی نفت، عملاً با شکست مواجه شده است.
اما در نهایت، سوالی که همچنان بیپاسخ میماند این است که دولت ایران در راستای منافع ملی خود و با توجه به فشارهای بینالمللی، تا چه اندازه میتواند از این روابط با چین بهعنوان یک پیروزی استراتژیک استفاده کند. پاسخ به این سوال نه تنها به تحلیلهای سیاسی و اقتصادی مرتبط با روابط ایران و چین بستگی دارد، بلکه باید به توجه به تحولات آینده در عرصه جهانی و منطقهای نیز پرداخته شود. در شرایطی که تحریمها علیه ایران شدت بیشتری یافته و روابط آن با بسیاری از کشورهای غربی بهویژه ایالات متحده همچنان پرتنش است، اهمیت این همکاریها بیشتر از پیش نمایان میشود.
در نهایت، آنچه که از این تحولات برمیآید این است که ایران و چین، علیرغم فشارهای بینالمللی و تحریمها، در حال گسترش روابط اقتصادی خود و تقویت جایگاه خود در بازار جهانی نفت هستند. در حالی که واشنگتن در تلاش است تا از طریق ابزار تحریم، بهویژه در زمینه نفت، تهران را تحت فشار قرار دهد، بهنظر میرسد که جمهوری اسلامی ایران در کنار چین، یک مسیر مقاوم و پایدار در برابر تهدیدات خارجی ایجاد کرده است که ممکن است در آینده، توازن قدرت در عرصه جهانی را تحت تأثیر قرار دهد.