اقتصاد انرژی؛ در روزهای گذشته خبری از عباس علیآبادی مدیرعامل مپنا منتشر شد که وی میگوید: از یارانه ۵۰ میلیارد دلاری سالانه بخش انرژی، یک نفر ۵۰ هزار دلار میگیرد و یک نفر هیچ نمیگیرد!
علی آبادی افزوده که؛ در زمینۀ انرژی ما یارانۀ بسیار زیاد و ناعادلانهای پرداخت میکنیم و راهحلهای متنوعی متناسب با شرایط کشور برای آن در مراجع مربوطه و مجلس داده شده است که باید در این باره بحث کنند و کارشناسان نیز دربارۀ آن تصمیم بگیرند که البته این تصمیم در حکم یک جراحی است و حتما عوارضی دارد، ولی منافع کلی آن برای کشور و مردم قطعی است
در همین رابطه غلامحسین حسنتاش، نايب رئيس هيئت مديره انجمن اقتصاد انرژي ايران به خبرنگار اقتصاد انرژی گفت؛
در این رابطه باید از آن جناب مسئول پرسید که با چه محاسباتی به این عدد رسیده اند نرخ دلار را در محاسباتشان چند در نظر گرفته اند و آیا آن نرخ دلار را عادلانه می دانند یا نه. بنده این عددها را قبول ندارم . من سابقه و تجربه این حرف ها را دارم این حرف ها زمزمه های گران کردن قیمت سوخت است. من قبلا گفته ام و نوشته ام که بعضی از مسئولین هیچ کاری جز دست کردن در جیب مرم بلد نیستند . یک روز قیمت دلار را بالا می برند و پول های صنتعگر نیازمند به واردات مواد اولیه و وارد کننده را می گیرند و تورم را به جامعه منتقل می کنند و بعد دوباره با این نرخ ارز یارانه ها را تجدید محاسبه می کنند و به نتیجه میرسند سوخت خیلی ارزان و یارانه خیلی زیاد است و بعد سوخت را گران می کنند و دوباره تورم بالا می رود و بعد می گویند دلار ارزان است و صادر کننده ضرر می کند و همین طور کشور را در چرخه بی ثباتی نگه داشته اند که بدترین چیز و ضد سرمایه گزاری و توسعه است
وی افزود: بنده ادعا ندارم که قیمت سوخت و انرژی در کشور منطقی است اما تجربه نشان داده است که افزایش قیمت انرژی بدون اصلاحات ساختاری در اقتصاد، تاثیری جز تشدید رکود تورمی نداشته است و نهایتا بدترین آثار را بر روی صاحبان درآمد ثابت و اقشار آسیب پذیر یعنی همان ها که ظاهرا امثال این مسئول سنگشان را به سینه می زنند، داشته است چون آثار رکودی و ضد سرمایهگذاری آن یعنی بیکاری بیشتر و آثار تورمی آن یعنی فشار بیشتر بر اقشار کم درآمد. راه حل اصلاحات اساسی ساختاری است و در مورد راه حل معضلات بخش انرژی هم بنده دهها مقاله و صحبت داشته ام. ضمنا اگر کسی دنبال عدالت اجتماعی است باید از او سوال کرد که چرا برای حداقل حقوق و دستمزد که به هیچ وجه کفاف زندگی کارمند و کارگر را نمی دهد جوش نمی خورد . باید از او پرسید که آیا نظام مالیاتی ما عادلانه است و رانتخواران که درآمدهای میلیاردی ماهیانه دارند حتی به اندازه یک کارمند که اول مالیاتش کسر میشود و بعد حقوق می گیرد، مالیات می دهند ؟ و بسیار از سوالات دیگر.
حسنتاش ادامه داد: این زمزمه ها و مقدمه چینی ها برای من آشناست از ابتدای دولت موسوم به سازندگی، سی و چند سال است این بحث شروع شده است و متاسفانه هیچ اقدام ساختاری هم نشده است . از این مسئول محترم هر که هست بپرسید که اگر هم نگران اتلاف انرژی است، چرا در مورد عدم اجرای ماده 12 “ﻗﺎﻧﻮن رﻓﻊ ﻣﻮاﻧﻊ ﺗﻮﻟﯿﺪ رقابت ﭘﺬﯾﺮ و ارﺗﻘﺎي ﻧﻈﺎم ﻣﺎﻟﯽ ” مصوب سال 1394 مجلس که می توانست وضعیت انرژی کشور را متحول کند و بسیاری دیگر از مصوبات از این دست که اجرا نشده است اعتراضی نمی کنند