اقتصاد انرژی؛ اکثر اوقات، وقایع تاریخی با سرعت لاکپشتی حرکت میکنند. بطور استعاری میتوان اینگونه گفت که صفحات تکنونیک هنوز در حرکتند، اما از دید اکثر ما پنهان هستند. سپس ناگهان، تنش بر اصطکاک غلبه میکند، همچنانکه زلزلهها، و وقایع به جلو میتازند.
جنگ سرد را بهعنوان مثال در نظر بگیرید. در جنگ سرد هر دو طرف برای دههها به شدت مشغول درگیریهای نیابتی بودند، تا اینکه تنش اقتصادی منجر به فروریختن دیوار برلین و فروپاشی اتحادیه شوروی شد.
کسانی که در دوران جنگ سرد زندگی کردهاند، از جمله بنده، در آن زمان احساس نمیکردند که تاریخ حوصلهسربر و خستهکننده است. همچنانکه وقایع در ظاهر به تاخت به جلو میرفتند، بسیاری از ما در وحشت انفجار کره زمین به سر میبردیم.
اما با نگاه به گذشته میبینیم که ثبات وجود داشت؛ اگرچه لازم به ذکر است که در چندین مقطع به لطف شانس و اقبال از پایان جهان اجتناب کردیم. اما نکته اساسی این است که هر دو طرف در این توازن یکدیگر را خنثی میکردند و وقایع را به شکل دلگرمکنندهای راکد و قابل پیشبینی نگاه میداشتند.
مثال دیگر، دوران ملایم و بیخطر پسا 1989، پس از فروپاشی دیوار برلین، بود؛ زمانی که پیشروی بیوقفه جهانیسازی به این معنا بود که یک تولیدکننده پتروشیمی، تنها میبایست، نگران فناوری خوب، خوراک ارزان، و تجهیزات سالم باشد. واحدهای تولیدی تقریباً در هر کجای جهان و در راستای خدمت به هر بازاری میتوانستند ساخته شوند زیرا موانع تجاری مدام در حال از بین رفتن بود.
اما گسلها هنوز وجود داشتند؛ در لایههای زیرین به حرکتشان ادامه میداند. نابرابری درآمدی به سبب پیشرفتهای فناورانه و رشد تأثیر حوزههای مالی در حال افزایش بود. برونسپاری در حال نابود کردن بسیاری از مشاغل تولیدی سنتی در غرب بود. شبکههای اجتماعی تالار پژواکی برای تعصبات و تبعیضهای ایجاد کردند؛ همزمانی که روزنامههای معتبر سنتی به سبب اوجگیری اینترنت فروپاشیدند.
سپس، بطور ناگهانی، در 2016 گسلها به لایه رویی آمدند و ما وارد دورانی شدیم که به اعتقاد من، باید نام آن را «منطقهگرایی» گذاشت، که به دلایل متعدد و بسیار مهمی با جهانیزدایی خالص دارای تفاوت است.
زلزله انرژی
همین امر برای موضوع گذار انرژی که اکنون در جریان است نیز صدق میکند؛ که موضوع این مطلب و مطلب هفته قبلم است.
مطلب هفته گذشته بحثهای زیادی را در لینکداین در مورد باتریهای الکتریکی و تداوم پیشرفت فناوری، مقرون به صرفگی، و کاربردپذیری آنها به منظور مهیا کردن شرایط گذار انرژی به راه انداخت.
بنابر نظر یک مکتب فکری، مشکلاتی نظیر حفظ انرژی و دشواریهای ساخت ایستگاههای شارژ در شهرهای قدیمی اروپا الکتریکیسازی حملونقل را بطور دائم محدود خواهند کرد. بنابراین، تصور برخی بر این بود که نفت در بلند مدت آینده پایداری دارد.
البته با اینکه نمیخواهم اشتباه هفته گذشته را تکرار کرده و بیش از حد به شاخ و برگهای موضوع باتریهای الکتریکی بپردازم، اما باید اشاره کنم که یک استدلال متقابل – که من هم آن قبول دارم – این است: • همزمان با پیشرفت فناوریهای باتری، اکثر فعالیتهای شارژ در نهایت در خانهها انجام خواهد گرفت. • چین اخیراً باتریای با برد 1000 کیلومتری را معرفی کرده است (این موضوع مهر تأییدی است بر نکته بنده در مورد اینکه چین به دلایل جغراسیاسی، زیست محیطی، و بحث ارزش افزوده، بازیگر تعیینکننده در گذار انرژی خواهد بود).
یکی از رابطان من میگوید: «به سبب سرعت تغییرات، در دو تا سه سال آینده، در مورد محدودیت بُرد، و کاستیهای زیرساختهای شارژ صحبت نخواهد شد.»
اما بیایید قبل از اینکه دوباره از مسیر دور شویم، شاخ و برگها را کنار بزنیم. استدلال اصلی من است که به دلیل اینکه تنشها بر سر تغییرات اقلیمی و آلودگی هوا به لایه رویی آمده، فناوریهایی برای پیادهسازی گذار انرژی یافت خواهد شد.
شاید، همانطور که نمودار بالا از چشمانداز انرژی 2020 بریتیش پترولیوم نشان میدهد، گذار انرژی از طریق ترکیبی از الکتریکیسازی حمل و نقل (هم خودروهای 100 درصد برقی، هم خودروهای هیبریدی)، زیستسوختها، و هیدروژن، محقق شود.
پر واضح است که شناسایی فناوریهایی که در نهایت برنده میشوند برای خود شرکتهای فناوری، شرکتهای خودروسازی، و سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. اما مجدداً باید تأکید کنم که جزئیات صرفاً جزئیات هستند.
به نظر من، آنچه باید مورد پذیرش قرار دهیم این است که گذار انرژی اتفاق خواهد افتاد، و این به معنای سقوط تقاضای نفت خواهد بود. دلیل آن، اجماع جهانی بر سر تغییرات اقلیمی و آلودگی هوای حاصل فعالیتهای بشری است که در 2015 پدیدار شد؛ و همچنین فرصتهایی که اخیراً به منظور ایجاد مشاغل جدید سبز در پاسخ همهگیری کرونا بوجود آمد.
باید فکر کنیم که این موضوع برای صنعت پتروشیمی به چه معناست.
برندگان و بازندگان پتروشیمی
برای یک مدت کراکینگ نفتا بخاطر قیمتهای نفت که رکوردهای نزولی تاریخی به ثبت خواهد رساند، نسبت به کراکینگ اتان، رشد چشمگیری خواهد داشت.
اگر پخش واکسن با موفقیت انجام شد و در نتیجه آن شاهد رشد سفرهای داخلی و بینالمللی باشیم، ممکن است این اتفاق در سال جاری بوقوع نپیوندد. اما بازگشت قیمتهای نفت، به سبب آنچه «سفرهای تلافیجویانه» خوانده میشود، طبیعتاً تنها به این دلیل اتفاق میافتد که حمل و نقل جادهای تحت سلطه نفت است. این سلطه بسیار سریعتر از آنچه تصور میشود، ناپدید خواهد شد.
بنابراین یه دسته از برندگان، صاحبان کراکرهای نفتا پایه هستند که مواد خامشان را خریداری میکنند (به بیان دیگر، حوزه بالادستی را در نفت و/یا پالایش یکپارچه نمیکنند). پر واضح است که تولیدکنندگان بزرگ انرژی، محصولات پالایشی و پتروشیمیها به سبب وضعیت ضعیف قیمتهای نفت و سقوط تقاضای سوخت در دسته بازندگان قرار میگیرند.
برای توصیف فضا ذکر این نکته حائز اهمیت است که صاحبان کراکرهای اتان بسیار علاقه دارند که قیمتهای نفت تا جای ممکن بالا باشند، زیرا قیمتهای نفت، قیمتهای اولفینها، آروماتیکها، و مشتقات آنها را تعیین میکنند. هزینه خوراک اتان که ارتباطی با هزینه نفت ندارد، همواره بسیار پایینتر از هزینههای نفتای مشتق شده از نفت است.
بنابراین مزیت کراکینگ اتان نسبت به نفتا در آمریکا، غرب آسیا، اروپا، و جنوب شرق آسیا، در آینده بسیار کمتر خواهد بود. در نظر داشته باشید که کراکرهای اتان بسیار کمی در اروپا و جنوب شرق آسیا وجود دارد، در حالیکه اتان، آمریکا و غرب آسیا را قبضه کرده است.
کراکرهای اتانِ غرب آسیا و آمریکا، در فاصله زیادی از بازارهای وارداتی بزرگ شرق آسیا و اروپا قرار گرفتهاند. باتوجه به اعمال تعرفه بر تولید گاز کربن و در نتیجه جریمه حمل و نقل در فواصل طولانی، هرچه که فاصله کراکرها با بازارهای بزرگ بیشتر باشد، رقابتپذیری آنها نیز در آینده کمتر خواهد بود.
یکی دیگر از مواضع ضعف برای بازیگران کراکر اتان در آمریکا و غرب آسیا این است که آنها اغلب زیرمجموعههای تولیدکنندگان نفت بوده و یا تحت مالکیت دولتها هستند.
غرب آسیا بطور ویژه با چالشهای بزرگی مواجه خواهد شد؛ زیرا به سبب کاهش قیمتهای نفت، و افزایش تنشها بین دو ابرروند امروز -ثباتپذیری و آمارهای جمعیتی (غرب آسیا دارای جمعیت بسیار جوانی است و به درآمد دولتی مکفی به منظور ایجاد شغل کافی برای جوانانش نیاز دارد) – درآمد دولتها سقوط خواهد کرد.
اما – و این «اما»یی اساسی است – هزینه تولید گاز کربن بزودی صحنه را برای فعالان کراکینگ نفتا و اتان بطور بسیار شدیدی متحول خواهد ساخت. هزینه تولید ضایعات پلاستیکی نیز چنین اثری خواهد داشت.
به اعتقاد من، ما شاهد ساخت آخرین نسل از پالایشگاههای نفتی و واحدهای پتروشیمی مرسوم هستیم. در بدترین حالت، حداکثر پس از سال 2030، ساخت هر کدام از این دو به سبک امروزی غیرممکن خواهد بود.
در آیندهای بسیار نزدیک، هر پالایشگاه یا پروژه پتروپالایشگاهی باید مثبت بودن خودشان در بحث کربن را ثابت کنند – یعنی میبایست به کاهش گازهای گلخانهای کمک کند، و به آنها نیافزاید. مجتمعهای فعلی نیز میبایست همین موضوع را برای مقرراتگذاران ثابت کنند.
بنده همچنین معتقد هستم که باتوجه به ریخته شدن ضایعات پلاستیک به رودها و اقیانوسها، تولیدکنندگان پلمیر میبایست به مقرراتگذاران اثبات کنند که پلتهای تولیدیشان ضدمحیط زیست نیستند. فشار از سوی مقرراتگذاران و صاحبان برندها به منظور تولید پلیمر از ضایعات پلاستیک نیز افزایش پیدا خواهد کرد؛ این هم گواه دیگری است بر این مدعا که ما شاهد ساختوساز آخرین نسل از مجتمعهای پتروشیمی مرسوم هستیم.
سرتان را در برف فرو نبرید
انگیزهها و وسوسههایی در جهت نادیده گرفتن این زلزله استعاری وجود دارد؛ حتی همزمانی که ساختمان دارد روی سرتان فرو میریزد.
افراد دگراندیش و ساختارشکن همواره وضعیت دشواری در شرکتها داشتهاند، زیرا زمانی که دو نفر دور یک میز جمع میشوند، روابط سیاسی شکل میگیرد. «همفکری گروهی» نیز از نتایج جمع شدن افراد است، که منجر میشود افرادی که درک بهتری از مسائل دارند، ساکت بمانند؛ بخصوص زمانی که افراد ارشد در جمع حضور داشته باشند.
و چالش همیشگی مشاورین، همچون بنده، این است که پیام به نحوی خوشمزه منتقل شود؛ و در عین حال آنقدر هم قابل هضم نباشد که طعم اصلی آن از دست برود. چطور میتوان حقیقت را به دیگر افراد منتقل کرد، بدون آنکه موجب برآشفتگیشان یا صدمه خوردن روابط شود؟
هیچکدام از ما فرصت انجام چنین اشتباهاتی را نداریم. ما نباید سرمان را در برف فرو کنیم. آن دسته افرادی که سرشان را در برف نمیکنند، برندگان بلندمدت هستند (شرکتهای پتروشیمی که با بازآفرینی کامل خود، برای هزینه کربن و ضایعات پلاستیک آماده میشوند.
طبیعتاً گفتن این حرف بسیار آسانتر از انجام دادنش است. اما بنده در مطالبی که در چند سال آینده و همزمان با پدیداری فناوریهای جدید خواهم نوشتن، در پاسخ دادن به سؤالات موجود پیرامون «چگونگی» انجام این کار کمک خواهم کرد.
ما هنوز نمیدانیم که بسیاری از این فناوریها چه خواهند بود؛ بجز این نکته که احتمالاً دیجیتالیسازی نقشی محوری در این حوزه ایفا خواهد کرد. اما همانند موضوع کربنزدایی از حوزه حمل و نقل، میتوان تضمین کرد که فناوریها به سبب بالا آمدن تنشها به لایههای رویی پدیدار خواهند شد که این امر به فرارسیدن دوره دیگری از تحولات سریع منجر خواهد شد.