به گزارش اقتصاد انرژی، محمود خاقانی در گفتوگو با خبرنگار اقتصادی ایلنا، درباره اتفاقات افغانستان و تاثیر آن بر مباحث انرژی جهان اظهار کرد: از جمله دلائلی که برای تغییر سیاست خارجی آمریکا در منطقه مورد توجه قرار داده میشود، بحران اقتصادی و کسری بودجه کلان دولت آمریکا است. درواقع دولت ایالات متحده ناگزیر است هزینههای دیپلماسی میدانی را به سرعت کاهش و دیپلماسی دیپلماتها را تقویت کند. دونالد ترامپ معتقد بود که باید در خاورمیانه سیاست آمریکا تغییر کند و اجازه داده شود که کشورهای منطقه بدلائل مختلف با هم وارد جنگ شوند. او معتقد بود اگر نیروهای هر طرف کشته شوند منافع آمریکا تامین خواهد شد. نکتهای که بسیاری از صاحبنظران مورد توجه قرار میدهند این واقعیت است که خاورمیانه دیگر آن اهمیتی که در قرن نوزدهم و بیستم برای آمریکا و متحدانش به منظور تامین امینت انرژی مورد نیاز غرب داشت را ندارد.
چگونه کرونا پای فسیلیها را از سبد انرژی بُرید؟
وی افزود: امروز پیشرفت صنعت هوش مصنوعی که در دوران کرونا سرعت بیشتری پیدا کرد و توسعه تکنولوژی بهینه مصرف کردن انرژی در غرب در کنار پیشرفت تکنولوژی تولید انرژی از منابع تجدیدپذیر، همچنین توسعه صنعت تولید نفت و گاز غیرمتعارف شرایطی را به وجود آورده است که اقتصاد انرژیهای تجدیدپذیر از اقتصاد انرژی هستهای و سوختهای فسیلی پیشی گرفتهاند. در همین حال صنعت گاز طبیعی بعنوان انرژی عبوری از حاملهای انرژی فسیلی به تجدیدپذیر برای شرق و غرب از اهمیت بسیاری برخوردار است. بنابراین ماجرای افغانستان و بازگشت دوباره طالبان به قدرت حاکمیتی و دیکتاتوری تحت عنوان “اسلامی” در کابل یکی از همین توطئههاست که شرق و غرب باهم توافق و برنامهریزی کردهاند.
دست طالبان، سعودیها و امریکا برای دور زدن مسیر گاز ایران دریک کاسه است
این کارشناس بینالملل حوزه انرژی با اشاره به نقش طالبان در صنعت گاز طبیعی گفت: قبل از ماجرای یازده سپتامبر 2001 میلادی و حمله به برجهای تجاری نیویورک، طالبان، با آلسعود و آمریکا درگیر طرح صادرات گاز طبیعی ترکمنستان از مسیر افغانستان به پاکستان و هند برای دور زدن مسیر ایران شدند. پس از اشغال افغانستان در طول بیست سال اخیر شاید بسیاری تصور کنند که طرح احداث خط لوله مشهور به TAPI متوقف شد. آنچه امروز در افغانستان شاهد آن هستیم نشان میدهد که واقعیت اینگونه نبوده و نیست.
تاپی با طالبان قد میکشد؟
وی با بیان اینکه با روی کار آمدن دوباره طالبان در افغانستان بحث خط لوله گاز ترکمنستان – افغانستان – پاکستان-هند مشهور به TAPI بار دیگر مطرح شده است، تصریح کرد: روسیه در کنسرسیوم خط لوله مذکور 10 درصد سهم دارد. ژاپن، چین، پاکستان، هند، آمریکا و… بانک توسعه آسیائی به طور مستقیم و غیر مستقیم در آن سرمایهگذاری کردهاند. در طول بیست سال حضور آمریکا در افغانستان بخش عمده این خط لوله ساخته شده و طالبان مسئول مراقبت و امنیت آن بوده و هست.
خاقانی توضیح داد: احداث بخش ترکمنی طرح خط لوله TAPI به دلیل نابسامانیها در افغانستان در سال 2006 به حالت تعلیق درآمد و بخش عمده مسیر خط لوله درافغانستان نیز همچنان تحت کنترل طالبان قرار داشت. در 24 آوریل 2008 پاکستان ، هند و افغانستان توافقی را امضاء کردند که از ترکمنستان گاز وارد کنند. توافق بینالدولی مرتبط با خط لوله هم در 11 دسامبر 2010 امضاء شد. مشکلی که همچنان حل نشده باقی مانده بود موضوع حق عبور Transit Fee گاز طبیعی بین افغانستان و هند بود. سرانجام پس از مذاکرات متعدد با حمایت آمریکا عملیات احداث خط لوله در خاک ترکمنستان در 13 دسامبر 2015 شروع شد و در اواسط سال 2019 تکمیل شد. کارهای احداث خط لوله در خاک افغانستان در تاریخ 24 فوریه 2018 شروع شد. در همین حال اقدامات عملیات احداث خط لوله در پاکستان قرار بود در ماه اکتبر 2019 شروع و در سال 2020 تکمیل شود. تمامی این عملیات حسب توافق کلی با گروه طالبان صورت پذیرفت و قرار براین شد که طالبان از خط لوله تاپی TAPI محافظت کند تا آسیبی به آن نرسد که تاکنون اجرا شده است.
وی درباره میزان گاز صادراتی از تاپی گفت: ظرفیت خط لوله 33 میلیارد مترمکعب در سال معادل 1.2 تریلیون متر مکعب است که میزان حجمی که به افغانستان تحویل داده میشود 5 میلیارد متر مکعب در سال (180 میلیارد فوت مکعب در سال)، 14 میلیارد متر مکعب در سال (490 میلیارد فوت مکعب) به پاکستان و به همان میزان به هند تحویل خواهد شد. هزینه اولیه احداث خط لوله حدود 7 میلیارد و 600 میلیون دلار تخمین زده شده بود اما تخمینهای اخیر حاکی از آن است که احداث خط لوله تاپی TAPIحدود 10 میلیارد دلار هزینه دارد.
این کارشناس نفتی تصریح کرد: شرکت یونوکال آمریکا، دلتای عربستان متعلق به Badr M. Al-Aiban، گاز پروم روسیه، شرکت دولتی ترکمنگاز ترکمنستان، شرکت نفتی اندونزی با مسئولیت محدودIndonesia Petroleum, Ltd.، شرکت ژاپنی INPEX، شرکت ژاپنی ایتوچو ITOCHU Oil Exploration Co., Ltd.، شرکت ژاپنی CIECO، و یکی از شرکتهای پیمانکاری بزرگ کره جنوبی بنام Hyundai Engineering and Construction و شرکت صنعتی و تامین کننده مالی پاکستان بنام Crescent Group از جمله شرکتهای همکار در این پروژهاند و انتظار میرود به زودی چین هم به عضویت کنسرسیوم مذکور درآید.
چرا شرق و غرب به افغانستان چشم طمع دوختهاند؟
وی درباره چرایی ناآرام بودن همیشگی افغانستان و چشم طمع غرب و شرق به این کشور در طول تاریخ بیان داشت: افغانستان از نظر منابع معدنی کمیاب، غنی وثروتمند است و از نظر استراتژیکی هممرز با جمهوری اسلامی ایران، پاکستان، هند ، چین، آسیای مرکزی روسیه است و به این لحاظ دارای اهمیت بسیار است، به همین دلیل درطول قرن نوزدهم و بیستم انگلیس و اروپا و در تاریخ معاصر روسیه، چین و آمریکا همواره سعی داشته و دارند که بر این کشور مسلط شوند.
خاقانی با اشاره به اهمیت عبور انرژی از این کشور خاطرنشان کرد: در پانزدهم ماه مارس 1995 یادداشت تفاهمی بین دولت وقت ترکمنستان و پاکستان امضاء شد تا طرحی که توسط یک شرکت آرژانتینی بنام بریداس Bridas پیشنهاد شده بود، مطالعه شود. در همین حال شرکت آمریکائی یونوکال Unocal با مشارکت شرکت عربستان سعودی بنام دلتا Delta وارد رقابت شدند و شرکت آرژانتینی بریداس را کنار گذاشتند. مشارکت آمریکائی و آلسعود در تاریخ 21 اکتبر 1995 توافقی را با رئیسجمهور وقت ترکمنستان سپرمراد نیازف امضاء کردند. درماه اوت 1996 شرکت خط لوله آسیای مرکزی با مسئولیت محدود به منظور احداث خط لوله انتقال گاز طبیعی ترکمنستان به مدیریت شرکت آمریکائی یونوکال در تاریخ 27 اکتبر 1997 تاسیس شد. از آنجائیکه خط لوله مورد نظر باید از افغانستان عبور میکرد و در افغانستان به کمک آمریکائیها برای بیرون راندن نیروهای نظامی روسی القاعده و طالبان روی کار آمده بودند the Central Asia Gas Pipeline, Ltd. (CentGas) consortium یا CentGas مذاکرات با طالبان را شروع کرد. سفیر وقت آمریکا در پاکستان بنام رابرت اوکلی Robert Oakley از سال 1997 به استخدام شرکت CentGas درآمد. درماه ژانویه 1998 حاکمان در افغانستان “گروه طالبان” شرکت CentGas را به شرکت آرژانتینی بریداس Bridas ترجیح داد و در ماه ژوئن سال 1998 شرکت گازپروم روسیه هم به عضویت سهامداران شرکت CentGas درآمد و ده درصد سهامدار شد. پس از اینکه آمریکا بنلادن را متهم کرد که به سفارتخانههای آمریکا در نایروبی و دارالسلام حمله تروریستی انجام داده است و طالبان هم از بنلادن حمایت کرد، طرح احداث خط لوله CentGas به حالت تعلیق درآمد و شرکت آمریکائی یونوکال در هشتم دسامبر 1998 دفاتر شرکت در افغانستان و پاکستان را تعطیل کرد.
11 سپتامبر؛ تسلط بر موقعیت ژئواستراتژیکی افغانستان و کنترل خط لوله گاز
وی تاکید کرد: بسیاری از صاحبنظران معتقدند دلیل اصلی حمله و اشغال افغانستان توسط نیروهای نظامی آمریکا و متحدانش حمله القاعده به برجهای تجاری نیویورک نبود، در هر حال دلیل اصلی لشکرکشی آمریکا به افغانستان تصرف و تسلط بر موقعیت ژئواستراتژیکی افغانستان و کنترل مسیر خط لوله گاز طبیعی ترکمنستان، افغانستان، پاکستان به هند TAPI برای صادرات گاز طبیعی از جمله تبدیل به گاز مایع LNG به بازارهای شرقی و غربی بود.
نقش روسیه در عدم اجرای خط لوله صلح ایران
این کارشناس بینالملل انرژی یادآور شد: هنوز هم بسیاری از صاحبنظران معتقدند که ماجرای یازدهم سپتامبر 2001 برای حمله و اشغال افغانستان در راستای نظریه هیچکس جرات ندارد آنرا توطئه بنامد (اثرگاریآلن) فقط یک بهانه بود. بنابراین، معامله جدیدی شکل گرفت. در 27 دسامبر 2002 مقامات دولتی ترکمنستان، افغانستان و پاکستان توافق تازهای را امضاء کردند. در سال 2005 بانک توسعه آسیائی مطالعات امکانسنجی اقتصادی و فنی feasibility study که توسط شرکت انگلیسی پنس پن Penspen نهائی شده بود را ارائه کرد. قرار شد با حمایت آمریکا طرح احداث خط لوله گاز بر اساس انتقال انرژی از آسیای مرکزی به بازارهای غرب با نیت دور زدن مسیر ایران و روسیه طراحی و احداث شود. روسیه از این طرح ناراضی نبود، زیرا همواره علاقهمند بود که در چارچوب خط لوله گاز ایران به پاکستان و هند، حدود 30 میلیارد متر مکعب گاز ایران به اروپا نرود و با احداث خط لوله تاپی TAPI هم بخش قابل توجهی از گاز ترکمنستان به پاکستان و هند صادر شود. در بازار گاز طبیعی مایع هم روسیه طرحهائی که در دست اجرا داشت نهائی میشدند، بعبارت دیگر روسیه به راحتی می توانست و میتواند در صورت تبدیل گاز ایران به گاز طبیعی مایع و یا گاز ترکمنستان به گاز طبیعی مایع با آنها در بازار رقابت کند.
تکلیف دیپلماسی انرژی ایران چیست؟
وی در ادامه با تاکید بر اینکه به موازات پیگیریهای دیپلماسی میدانی ایران در منطقه و افغانستان، باید وزارت امورخارجه و وزارت نفت دولت سیزدهم با دقت مسائل منطقه و افغانستان را تحتنظر داشته باشند، گفت: دیپلماسی انرژی ایران در منطقه بفوریت باید تعریف و شروع به کار کند. فرصتی که در حال حاضر برای نظام جمهوری اسلامی ایران فراهم آمده است ممکن است بسرعت از دست برود. تکلیف اقتصاد انرژی جهان باید بفوریت با ایران روشن شود. ایران باید جایگاهی در اقتصاد جهان تعریف کند. آیا قرار است ایران همیشه با شرق تعامل کند و با غرب تقابل؟ دولت سیزدهم دولتی است که جهان انتظار دارد شفافیت و صراحت و صداقت را شاهد باشد. آیا دولت سیزدهم در این راستا مجوز دارد؟ آیا ایران قصد دارد در تامین امینت انرژی شرق و غرب بطور مساوی ایفای نقش کند؟ آیا ایران قصد دارد از موقعیت ژئوانرژی بین دریای خزر و خلیجفارس ( هفتدریا) بهرهمند شود؟ و یا ترجیح میدهد که تحریمها و انزوا تداوم داشته باشد؟