جنگ تحمیلی، آزمونی سرنوشت ساز برای انقلاب نوپای جمهوری اسلامی ایران بود؛ آزمونی که با رشادت و دلاورمردی ایرانیان همراه شد و در نهایت به نفع عزت و اقتدار ملت بزرگ ایران به سرانجام رسید. دشمن بعثی با علم به این اصل که صنعت نفت شریان اصلی اقتصاد و نبض تپنده حاکمیت ایران اسلامی است، نقطه اصلی تمرکز خود را معطوف به صنعت نفت ایران کرد و کوشید تا با بمباران تاسیسات نفتی ایران و جلوگیری از صادرات نفت و فرآورده های نفتی، موجبات فروپاشی اقتصادی کشور و به تبع آن انسجام و اتحاد ملی را فراهم کند.
در این بین صنعت نفت نیز به مدد غیرت و حس میهن دوستی کارکنان آن و شبکه پیشرفته تولید و فروش نفت، برای جنگی تمام عیار با رژیم بعث آماده می شد و توانست طی هشت سال مقاومت دلاورانه، نبوغ خود را به ظهور رسانده و در عین حال بخشی از بزرگترین فداکاری های میهن پرستانه را در تاریخ کشورمان ثبت کند.
شاید بزرگترین افتخار صنعت نفت ایران در زمان جنگ تحمیلی آن باشد که حتی در بحبوحه موشک باران عراق، حتی یک روز نیز صادرات نفت ایران قطع نشده است. در ادامه مروری خواهیم داشت بر مهمترین استراتژی ها و راهبردهای اتخاذ شده در صنعت نفت کشورمان که در راستای جلوگیری از قطع صادرات نفت انجام شده است:
پدافند غیرعامل، نخستین گام پیشگیرانه
با توجه به اهمیت و نقش اساسی نفت در اقتصاد کشور و ضرورت محافظت از تاسیسات نفتی، موضوع نگهداری و بالا بردن ضریب اطمینان در مصون سازی تاسیسات در زمان جنگ مورد توجه قرار گرفت. به این منظور پس از انجام مطالعات گسترده و بحث و بررسی درباره راه های انجام این مهم، راه حل هایی در چارچوب پدافند غیرعامل درون سیستمی و برون سیستمی تعریف و به مجریان ذیربط در سازمان های مختلف ابلاغ شد.
این راهبردها با هدف جلوگیری از سرایت آسیب های احتمالی بمباران به تاسیسات زنجیره ای صنعت نفت انجام شد و در تمامی تاسیسات و ساختمان های اصلی صنعت نفت در جنوب کشور اجرایی شد. در این چارچوب ضمن مقاوم سازی تاسیسات با ساخت تفکیک گرها و دیوارهای بتونی، نسبت به طراحی و نصب تجهیزات پیشگیرانه در حوزه حملات هوایی نیز اقدام شد.
ساخت و نصب گویهای شناور
بمباران نقطه به نقطه بندر صادراتی خارگ، تخریب تقریباً صد در صدی این بندر صادراتی، وحشت کشتی ها از نزدیک شدن به اسکله های بارگیری آن و همچنین دقت بالای هواپیماهای بمب افکن در هدف قراردادن نقاط ثابت و غیرمتحرک، اهمیت ابتکار و استفاده از گوی های شناور را بیش از پیش روشن ساخت.
گوی های شناور در فاصله ۲۰ کیلومتری ساحل جزیره خارگ و در آب های خلیج فارس مستقر شد؛ دو خط لوله ۴۲ اینچی نیز از ساحل بندر گناوه با استفاده از بستر دریا به محل استقرار گوی ها کشیده و به آنها متصل شد. این گوی ها به وسیله لنگر در محل استقرار خود به صورت شناور درآمدند، قطعه متحرک گوی امکان چرخش و مقابله آن را با امواج و تندبادهای دریا فراهم میکرد، لولههای لاستیکی شناور انعطافپذیر نیز ضمن تطابق با حالت شناور گوی و سهولت اتصال به کشتی نفتکش، انجام عملیات بارگیری را ممکن میساخت.
نفتکش ها پس از اتصال به گوی (با استفاده از لولههای لاستیکی انعطاف پذیر) این امکان را داشتند که در حین بارگیری با شعاع مشخص به دور گوی بچرخند و از حالت هدف ثابت و آسان هواپیماهای دشمن خارج و مصونیت بیشتری پیداکند. چرخش دایره وار کشتی به دورگوی عملا در عملیات بارگیری نیز خللی وارد نمی ساخت و به این ترتیب طی عملیات بارگیری که گاهی تا ۳۴ ساعت به طول می انجامید، کشتی از امنیت نسبی برخوردار بود. ایران با این روش توانست مقادیر متنابهی نفت را بارگیری و صادر کند و در بحرانیترین روزها نیز از توقف عملیات صادرات نفت خام جلوگیری کند.
بارگیری کشتی به کشتی نفت خام
با وجود تمهیدات انجام شده در ساخت و نصب گوی های شناور، اما دستیابی دشمن به سلاح هدفیاب، کارآیی این گوی ها را برای بارگیری کشتی های در حال حرکت زیر سؤال میبرد؛ بنابراین تمهیدات و ابتکارات دیگری ضرورت پیدا کرد. بارگیری کشتی ها در جزیره خارگ به وسیله نفتکش سیار و تخلیه آن در کشتی های بزرگ به عنوان مخزن ذخیره سازی و بهرهگیری از آن در صدور نفت یکی از تمهیدات و تسهیلاتی است که در این راستا به خدمت گرفته شد.
در این روش، کشتی های بزرگ با استفاده از فرصت های بین بمباران با پهلوگیری در اسکله خارگ نسبت به بارگیری نفت اقدام کرده و در اسرع وقت از اسکله فاصله میگرفتند.
این سیاست و جدایی نفتکش های بزرگ از مخازن و لولههای انتقال، ضریب اطمینان امنیت محمولهها و جان افراد را تا حدودی افزایش میداد؛ روش کار به این صورت بود که کشتی های مادر، نفت خام را در چند کیلومتری بندر صادراتی به کشتی های نفتکش کوچک تر انتقال میدادند و مقادیری از سهم صادرات را تامین میکردند.
یک طرح و تمهید دیگر، بارگیری مستقیم کشتی های کوچک در فواصل امن بمباران ها بود که نفت آنها یا به طور مستقیم به کشتی های صادراتی منتقل و یا در کشتی های بزرگ دور از مبادی صادرات ذخیره سازی میشد. بدیهی است که این روش ها نیز کارایی محدودی داشتند زیرا چه بسا کشتی ها پس از ساعت ها مرارت و بارگیری، در مسیر بازگشت خود طعمه حملات هواپیمای دشمن میشدند که به زیان از دست رفتن کشتی و محموله نفت آن منجر میشد.
طرح والفجر، راهکاری برای جلوگیری از قطع صادرات
در مراحل بعد، ضمن بهرهگیری از جزایر سیری و لارک برای بارگیری کشتی های صدور نفت خام و استفاده از روش انتقال نفت از کشتی به کشتی تا مدتی از وقفه در صدور نفت جلوگیری شد. با اینحال دشمن با استفاده از پایگاهها، فرودگاههای کشورهای جنوبی خلیجفارس و نیز با بهرهگیری از سوختگیری در حال پرواز توانست این پایگاه های نسبتاً دوردست را نیز ناامن کند.
با تشدید حملات دشمن به تأسیسات جزیره خارگ و اکراه نفتکش های خریدار نفت از عزیمت به مقصد خارگ و در نتیجه کاهش صادرات نفت خام از این جزیره، از تاریخ ۱۱ دی ماه سال ۱۳۶۳ شرکت ملی نفتکش با همکاری مناطق نفتخیز جنوب، فلات قاره و امور بین الملل شرکت ملی نفت ایران، طرحی موسوم به والفجر را به مرحله اجرا درآورد که به موجب آن ۳ نفتکش غول پیکر به صورت مخزن شناور در جزیره سیری مستقر شده و ۱۱ فروند نفتکش سیار نفت خام صادراتی را از پایانه خارک بارگیری میکرد و به نفتکشهای مشتریان نفت تحویل میداد.
این راهکار به نوبه خود، تا حدود زیادی خیال شرکت های خریدار نفت را راحت کرد و نفتکش های آن ها توانستند در منطقه امن، نفت مورد توافق خود را تحویل گرفته و به مقاصد اصلی برسانند.
آنچه گفته شد تنها بخش کوچکی از اقدامات راهبردی صنعت نفت کشورمان برای جلوگیری از صادرات نفت بود. راهبردهایی که در کنار دفاع دلاورانه کارکنان این صنعت به سرانجام رسید و توانست برگ برنده ای برای پیروزی در جنگ تحمیلی و به تبع آن مهر تاییدی بر باور توانستن در صنعت نفت کشورمان در تمامی دوران ها باشد.
گزارش: منیژه احیایی