به گزارش اقتصاد انرژی به نقل از بازار
انجمن بین المللی خلیج فارس اخیرا مقاله ای با قلم «پاتریک تروس» با عنوان «اجبار خاندانهای حاکم کشورهای حاشیه خلیج فارس به همکاری با یکدیگر» منتشر نموده است. ترجمه متن مقاله در ادامه می آید.
از کنفرانس لولا در ژانویه ۲۰۲۱ تا روابط نزدیک اخیر بین عربستان سعودی و ایران، صف بندی مجدد بین کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و سایر کشورهای همسایه چرخش های جدید و نسبتاً بی سابقه ای داشته است. در دو سال گذشته حاکمان بحرین، قطر و امارات متحده عربی با وجود بیش از یک قرن انتقام بین خانوادههای حاکم مربوطه، تعداد شگفتانگیزی از ملاقاتهای دوستانه برگزار کردهاند.
دشمنی بین خانوادههای سلطنتی بحرین، قطر و امارات متحده عربی – خاندانهای آل خلیفه، آل ثانی و آل نهیان – در دهه ۱۸۶۰ آغاز شد. کنترل بریتانیا بر قسمت جنوبی خلیج فارس هیچ تاثیری بر آشتی دشمنان درون خلیج فارس نداشت. مناقشات سرزمینی و کینه توزی که با آنها همراه بود، در طول دوران تحت الحمایگی ادامه داشت.
از سال ۱۹۹۶، قطر تغییرات اساسی در سیاست خارجی خود انجام داد؛ از جمله اصلاحات اجتماعی لیبرال را ایجاد کرد، آموزش به سبک آمریکایی را تشویق کرد و ایجاد پردیس های ماهواره ای آمریکایی را در قلمرو خود تسهیل کرد
در چندین دهه بعد از استقلال شاهد اصطکاک زیادی بین کشورهای حاشیه خلیج فارس بوده ایم. به عنوان مثال قطر، همسایگان خود را برای تسهیل کودتای کاخ در سال ۱۹۹۶ مقصر میداند. پس از سال ۱۹۹۶، قطر تغییرات اساسی در سیاست خارجی خود انجام داد؛ از جمله اصلاحات اجتماعی لیبرال را ایجاد کرد، آموزش به سبک آمریکایی را تشویق کرد و ایجاد پردیس های ماهواره ای آمریکایی را در قلمرو خود تسهیل کرد.
بدتر از همه قطر خود را با جنبشهای مترقی بهار عربی در سال ۲۰۱۱ همسو کرد و آشکارا از انقلابهای تونس، مصر و لیبی حمایت کرد – حتی در شرایطی که بقیه کشورهای خلیج فارس منابع عظیمی را برای مهار آنها اختصاص دادند.
سایر کشورهای خلیج فارس به اقدامات قطر به عنوان یک تهدید مستقیم نگاه کردند و در سال ۲۰۱۴، سفرای خود را از دوحه خارج کردند و از قطر خواستند سیاست خارجی مستقل خود را کنار بگذارد. اگرچه بحران سال ۲۰۱۴ به سرعت حل شد، همسایگان قطر بعداً محاصره کامل سیاسی و اقتصادی قطر را به راه انداختند – روابط را بهم زدند، همه شهروندان قطری را اخراج کردند، مرزهای زمینی خود را بستند. محاصره چهارجانبه تا سال ۲۰۲۱ به پایان نرسید و بی اعتمادی ماه ها پس از آن به ویژه در روابط قطر با بحرین و امارات ادامه داشت.
در ژانویه ۲۰۲۱، ولیعهد عربستان سعودی، «محمد بن سلمان آل سعود » کنفرانسی را در شهر لولا، یک شهر باستانی در شمال غربی این کشور، برای حل بحران برگزار کرد. عربستان سعودی بلافاصله روابط دیپلماتیک کامل خود را با قطر احیا کرد، اما بحرین و امارات بهبود روابط را دو سال دیگر به تعویق افتادند.
سپس همه چیز شروع به تغییر کرد. شیخ محمد بن زاید در حاشیه بازی های المپیک زمستانی پکن در فوریه ۲۰۲۲ با شیخ تمیم قطر دیدار کرد. از آن زمان، این دو حاکم دیدارهایی با یکدیگر داشته اند و در نهایت در ژوئن ۲۰۲۳، امارات متحده عربی سفارت خود را در دوحه، تقریباً شش سال پس از تحمیل محاصره بازگشایی کرد.
دیپلمات های قطری در همان روز سفارت خود در ابوظبی و کنسولگری خود در دبی را بازگشایی کردند. در طی سال گذشته تنش زدایی به قطر و بحرین نیز گسترش یافته است. ولیعهد بحرین در ژوئن ۲۰۲۳ با امیر قطر تلفنی صحبت کرد، اقدامی که بسیاری از کارشناسان حوزه خلیج فارس را شگفت زده کرد.
پس از اینکه ایران به دشمن ایالات متحده آمریکا تبدیل شد، رهبران آمریکایی تلاش کردند تا کشورهای کوچکتر خلیج فارس را متقاعد کنند که اتحاد خلیج فارس مانند ناتو را به رهبری ریاض تشکیل دهند که موفقیت آمیز نبود.
پس از اینکه ایران به دشمن ایالات متحده آمریکا تبدیل شد، رهبران آمریکایی تلاش کردند تا کشورهای کوچکتر خلیج فارس را متقاعد کنند که اتحاد خلیج فارس مانند ناتو را به رهبری ریاض تشکیل دهند. این رویکرد موفقیت آمیز نبود.
در غیاب رهبری روشن آمریکا، کشورهای خلیج فارس راهبردهای خود را برای سازگاری با واقعیت جدید تطبیق داده اند. ولیعهد عربستان سعودی از زمانی که برای اولین بار در سال ۲۰۱۵ به شهرت رسید، بسیار قاطع تر و با اعتماد به نفس تر شده است. اقدامات اولیه وی در سیاست و قدرت بین المللی چندان خوب نبود. مداخله در یمن که مدت کوتاهی پس از تصدی وزارت دفاع توسط وی آغاز شد، به سرعت به باتلاقی پرهزینه تبدیل شد و به ایران این فرصت را داد که با هزینه اندکی برای امنیت خود به پادشاهی آسیب برساند. ربوده شدن «سعد حریری»، نخست وزیر وقت لبنان به یک شوخی بین المللی تبدیل شد و نتوانست به هدف احتمالی محمد بن سلمان برای مقابله با حزب الله دست یابد. قتل «جمال خاشقجی» روزنامهنگار تبعیدی سعودی خشم آمریکاییها را در سراسر طیف سیاسی برانگیخت.
با این حال، محمد بن سلمان به وضوح از اشتباهات خود درس گرفته است. تعامل سه ساله دیپلماتیک با ایران اکنون به ازسرگیری کامل روابط دیپلماتیک تبدیل شده است. فاجعه خاشقجی مدت هاست که از تیتر اخبار محو شده است. در بزرگترین پیروزی دیپلماتیک خود، محمد بن سلمان از بایدن، رئیسجمهور آمریکا در ریاض با یک مشت استقبال کرد و بهطور مجازی بایدن را بهعنوان یک کلاغ در حال خوردن به تصویر کشید.
محمدبن سلمان در طول دوران قدرت خود، تغییر شکل بلندپروازانه پادشاهی را آغاز کرده است، روحانیون وهابی را که زمانی ستون اصلی کنترل آل سعود بودند رام کرده و ابتکارات گسترده ای را در زمینه ورزش، گردشگری و صنایع پایدار دنبال می کند و همچنین به طور چشمگیری آسیب های اجتماعی را از بین می برد.
امارات به این نتیجه رسیده است که تهدید بلندمدت عربستان سعودی که به تازگی قدرت گرفته است، با تهدید بلندمدت ایران همتراز شده است
کشورهای حاشیه خلیج فارس دیدگاه متفاوتی نسبت به عربستان سعودی دارند. درخواستهای عربستان برای هژمونی منطقهای شتاب گرفته است که باعث وحشت کشورهای کوچکتر خلیج فارس شده است.
موفقیت امارات متحده عربی در سازماندهی محاصره قطر و همکاری آن در مداخله به رهبری عربستان سعودی در یمن، نشانهای از روابط امارات متحده عربی و عربستان سعودی است اما دو کشور از آن زمان به سمت روابط بسیار رقابتیتری پیش رفتهاند. به نظر می رسد امارات به این نتیجه رسیده است که تهدید بلندمدت عربستان سعودی که به تازگی قدرت گرفته است، با تهدید بلندمدت ایران همتراز شده است.
ابوظبی در پاسخ به تصورات تهدید جدید خود، روابط را در سراسر طیف ترمیم می کند. این کشور روابط خود با ایران را احیا کرده و سفیر خود را پس از چند سال وقفه به تهران بازگرداند. ابوظبی اخیراً از اردوغان برای یک سفر رسمی استقبال کرد و خصومت نابجای حمایت آنکارا از قطر در طول محاصره را التیام بخشید.
شاید مهمتر از همه امارات متحده عربی با مشارکت در «توافق ابراهیم» در اواسط سال ۲۰۲۰ موافقت کرد و در زمره اولین کشورهای عربی قرار گرفت که روابط دیپلماتیک با اسرائیل برقرار کرد. ایجاد رابطه با اسرائیل به امارات متحده عربی جایگاه کوچک اما مهمی در حیاط خلوت عربستان سعودی می دهد و ابوظبی به خوبی می داند که عربستان باید بر موانع بسیار بیشتری برای باز کردن روابط دیپلماتیک با اسرائیل غلبه کند.
بنابراین به نظر می رسد که ابوظبی ممکن است تصمیم گرفته باشد که دشمنی های قدیمی بین خانواده های حاکم خلیج فارس اکنون مسئله ای غیرقابل تحمل برای کشورهای حاشیه خلیج فارس است. این دشمنیها ماهیت ویرانگر داشتند و به ایرانیها و سعودیها این امکان را میدادند تا با کشورهای کوچکتر در مقابل یکدیگر بازی کنند و از دستیابی آنها به اقتدار واقعی منطقهای جلوگیری کنند.