به گزارش اقتصاد انرژی به نقل از بازار
با افزایش حضور قدرت های آسیایی در خلیج فارس، پتانسیل هایی برای همکاری بین ژاپن و هند در زمینه امنیت دریایی وجود دارد که به تدریج در حال توسعه است. از سوی دیگر، رقابت استراتژیک با چین به منطقه خلیج فارس تسری پیدا نکرده است و تا کنون نشانه های کمی مبنی بر توسعه چنین رقابتی وجود دارد. با این حال، یکی از نمونه های سرمایه گذاری بالقوه و رقابت تجاری بین ژاپن و چین، میدان نفتی آزادگان جنوبی در ایران بوده است.
شرکت نفت ژاپنی اینپکس برای اولین بار در سال ۲۰۰۴ قرارداد توسعه میدان نفتی را دریافت کرد. دو سال بعد، به دلیل نگرانی از تحریم های احتمالی ایالات متحده، اینپکس افت کرد و در نهایت سهام خود را رها کرد. مدت کوتاهی بعد، ایران قرارداد را به شرکت ملی نفت چین داد. با این وجود، شرکت ملی نفت چین در سال ۲۰۱۴ به دلیل عدم ارائه خروجی مورد انتظار پس از پنج سال تاخیر، از طرح توسعه میدان مشترک نفتی آزادگان اخراج شد. در سال ۲۰۱۶، اینپکس بار دیگر تلاش کرد تا قرارداد آزادگان جنوبی را به دست آورد، اما پس از خروج دولت ترامپ از برجام در سال ۲۰۱۸، این قرارداد مجددا دچار تزلزل شد.
این قرارداد در نهایت با شرکت دولتی پتروپارس ایران منعقد شد که بسیاری از کارها را به چندین شرکت چینی واگذار کرد. بر همین اساس، کل ماجرا نشان داد که زمانی که نوبت به سرمایهگذاری در ایران میرسد، نهادهای ژاپنی در معرض تحریم های آمریکا باقی ماندند، در حالی که چین در این مورد بسیار کمتر است (البته نه کاملاً).
از طرف دیگر، نمونه هایی از همکاری چین و ژاپن در زمینه انرژی خورشیدی در امارات، حداقل بر مبنای تجاری، وجود دارد. هر دو شرکت چینی جینکو سولار هلدینگ و شرکت ژاپنی ماروبنی شرکت های خصوصی هستند که به عنوان بخشی از کنسرسیومی در نور ابوظبی، بزرگترین پروژه انرژی خورشیدی انفرادی در جهان، با یکدیگر همکاری می کنند. بر همین اساس، به نظر نمی رسد دولت ژاپن نقش فعالی در این مورد خاص داشته باشد، اما چندین بار قصد خود را برای تنوع بخشیدن به روابط تجاری ژاپن با کشورهای خلیج فارس فراتر از بخش های سنتی انرژی ابراز کرده و حداقل نقش تسهیل کننده ای ایفا کرده است.
در واقع، بانک دولتی ژاپن برای همکاری بینالمللی، همراه با بانکهای خصوصی مانند میزوهو و سومیتومو، تأمین مالی پروژهای را برای طرحهای سبز، مانند پروژههای ضایعات انرژی در دبی و نیروگاه فتوولتائیک خورشیدی رابیگ در عربستان سعودی فراهم کردهاند. با افزایش رقابت از سوی چین برای عرضه نفت از ابتدای قرن، ژاپن شروع به تقویت روابط با خلیج فارس کرد. «ابتکار کونو» در سال ۲۰۰۰ که توسط کونو یوهی وزیر امور خارجه وقت مطرح شد، برای اولین بار یک رابطه چندلایه شامل ابعاد سیاسی و امنیتی را در کنار زمینه های جدید همکاری از جمله فرهنگ، هوانوردی و فناوری پیش بینی کرد.
در طرح بزرگ رقابت چین و ژاپن، منطقه خلیج فارس (و به طور کلی خاورمیانه) در آسیای جنوب شرقی و آفریقا قرار گرفته است. رقابت سرمایهگذاری و زیرساختها بین ابتکار کمربند_ جاده چین و مشارکت ژاپن برای زیرساختهای کیفیت قطعاً در آسیای جنوب شرقی و آفریقا وجود دارد، اما در کشورهای خلیجفارس کمتر دیده میشود. در حالی که پروژه کمربند_جاده چین با معاملات چند میلیارد دلاری در منطقه به سرعت در حال رشد هستند، در مقابل، بانک همکاری بین المللی تحت حمایت دولت ژاپن که حدود نیمی از پرتفوی خود را در سال ۲۰۰۷ در کشورهای حاشیه خلیج فارس داشت، تا سال ۲۰۲۰ به یک چهارم کاهش یافت.
اگرچه ژاپن از برنامه کمکهای خود به فلسطین حمایت میکند، اما به نظر نمیرسد که این احساسات با کشورهای ثروتمند خلیج فارس مرتبط باشد. در مورد چشم انداز همکاری های اقتصادی چین و ژاپن، هر دو کشور همایش ژاپن و چین در زمینه همکاری های تجاری کشور سوم را که در سال ۲۰۱۸ صورت گرفت، برگزار کردند. از ۵۲ تفاهم نامه امضا شده، هیچکدام در خاورمیانه نبودند و خیلی کمتر در خلیج فارس مشاهده شد. اگرچه ممکن است مواردی از همکاری شرکتهای خصوصی به تنهایی وجود داشته باشد، اما به نظر میرسد که تلاشهای دولت چین و ژاپن برای گردهمآوری شرکتها و پروژهها روی کشورهای آسیای جنوب شرقی مانند تایلند، متمرکز است.
چین و ژاپن به عنوان مصرف کنندگان عمده نفت، علاقه مند به تامین انرژی بلندمدت از منطقه خلیج فارس هستند
چین و ژاپن به عنوان مصرف کنندگان عمده نفت، علاقه مند به تامین انرژی بلندمدت از منطقه هستند. هر دوی آنها در میادین گازی و نفتی کشورهای حاشیه خلیج فارس سرمایه گذاری کرده و در عین حال تلاش کرده اند روابط اقتصادی غیرنفتی خود را متنوع کنند. صرف نظر از یک نمونه در سال ۲۰۰۴، به نظر نمی رسد که فشار سرمایه گذاری ژاپن و چین تلاشی برای کنار زدن دیگری باشد، در عوض ابزارهای سیاستی نسبتاً ساده ای برای حفظ روابط خوب با خلیج فارس و تضمین عرضه پایدار انرژی است. به همین ترتیب، هر دو کشور درگیر جنگ درگیری های داخلی و منطقه ای منطقه هستند.
یکی از عناصری که ممکن است منبع تنش باشد، حضور نظامی رو به رشد ژاپن در خلیج فارس و آب های اطراف آن مانند خلیج بنگال، اقیانوس هند و خلیج عدن است. برای ژاپن، استقرار نیروی دریایی ژاپن در خلیج فارس و اقیانوس هند موضوع حفاظت از منابع انرژی این کشور است که بر روی کشتی های غیرنظامی حمل می شود و آزادی ناوبری دریایی از طریق خطوط ارتباطی دریایی حیاتی است.
با این حال، چین این استقرارها را بهانهای پنهان برای ژاپن برای نظامیسازی مجدد تلقی کرده است. رسانههای چینی به شدت از تغییرات در قوانین ژاپن انتقاد کردهاند که به استقرار گستردهتر نیروهای دفاعی ژاپن در خارج از کشور اجازه میدهد. برخی از محققان به پویایی رقابتی در پشت ایجاد پایگاه دریایی چین در جیبوتی اشاره میکنند که پاسخی متقن به پایگاه قبلی ژاپن است که در سال ۲۰۱۱ ساخته شده بود. نزدیکی پایگاه های دریایی ژاپن و چین در جیبوتی منشا برخی اصطکاک ها بوده است.
در سال ۲۰۱۷، رسانه های چینی اعلام کردند که سه غواص نیروی دریایی ژاپن به یک کشتی جنگی PLAN نزدیک شده اند تا آن را در نزدیکی پایگاه چینی در جیبوتی بازرسی کنند (که دولت ژاپن آن را رد کرد). در همان سال، ژاپن پایگاه خود را کمی گسترش داد (از ۱۲ هکتار به ۱۵ هکتار)؛ ظاهراً تا حدی به دلیل حضور چینی ها. علاوه بر این، هواپیماهای ژاپنی و فرانسوی بر فراز پایگاه چینی پرواز کرده بودند اما در سال ۲۰۱۶ این پرواز را متوقف کردند. همه کشورهای دیگر دارای پایگاه در جیبوتی (ایالات متحده، فرانسه، ایتالیا) در ابتدا نسبت به حضور چین تردید داشتند.
اگر هند و ژاپن به توسعه بندر ایران ادامه دهند، چین ممکن است این موضوع را در رقابت مستقیم با پروژه کمربند_جاده خود در بندر گوادر تفسیر کند
اگرچه پتانسیل اصطکاک هنوز وجود دارد، اقداماتی از همه طرف ها برای کاهش تنش از جمله ژاپن انجام شد. مذاکرات سرمایه گذاری مشترک موقت ژاپن و هند در مورد بندر چابهار و منطقه صنعتی ایران اغلب به عنوان تلاشی برای مقابله با توسعه بندر گوادر پاکستان توسط چین مورد بحث قرار می گیرد. اگر هند و ژاپن به توسعه بندر ایران ادامه دهند، چین ممکن است این موضوع را در رقابت مستقیم با پروژه کمربند_جاده خود در بندر گوادر تفسیر کند. البته این موضوع در حالی مطرح است که ژاپن به طور فعال در چابهار درگیر نیست، و با این وجود، ممکن است بیشتر به پتانسیل تجاری علاقه مند باشد تا نگرانی های استراتژیک یا ژئوپلیتیکی. با این حال، به دلیل افزایش فشار ایالات متحده، ژاپن عقب نشینی کرده است و به نظر نمی رسد این پروژه از سال ۲۰۱۷ ادامه داشته باشد.
منافع مشترک استراتژیک در اقیانوس هند میتواند به خلیج فارس که جزء آبراههای حیاتی است گسترش یابد، اگرچه بیشتر همکاریهای ژاپن و هند تاکنون بر اقیانوس هند متمرکز شده است
ژاپن و هند بر تعمیق روابط اقتصادی، به ویژه دعوت از سرمایهگذاریها و شرکتهای ژاپنی به هند متمرکز هستند. در حوزه امنیتی، شینزو آبه ابتکار «الماس امنیت دموکراتیک» را اعلام کرد؛ در حالی که هدف آن همکاری امنیتی قوی دریایی بین ژاپن، هند، استرالیا و ایالات متحده بود. از سال ۲۰۱۴، ژاپن هر ساله در تمرینات مالابار شرکت کرده و در کنار نیروی دریایی هند آموزش می بیند. منافع مشترک استراتژیک در اقیانوس هند میتواند به خلیج فارس که جزء آبراههای حیاتی است گسترش یابد، اگرچه بیشتر همکاریهای ژاپن و هند تاکنون بر اقیانوس هند متمرکز شده است_که در تمرینات مالابار به جای خود خلیج فارس، مشهود است.
به نظر می رسد ژاپن و هند رویکردهای موازی برای امنیت خلیج فارس دارند: هر دو کشتی های نیروی دریایی خود را در سال ۲۰۱۹ هنگامی که نفتکش ها مورد حمله قرار گرفتند به این منطقه فرستادند و هر دو از پیوستن به ائتلاف به رهبری ایالات متحده خودداری کردند. با این حال، علیرغم روابط قوی بین ژاپن و هند، چارچوبی که به موجب آن هر دو کشور بتوانند به طور منسجم تری در مسائل امنیتی خلیج فارس همکاری کنند، وجود ندارد.
به طور کلی، رقابت چین و ژاپن در خلیج فارس در شکل فعلی آن نسبتاً محدود است. هر دو کشور منافع انرژی مشابهی دارند و محتاط هستند که در درگیری های داخلی گرفتار شوند. علاوه بر نیازهای انرژی، خاورمیانه (در مقایسه با آسیای جنوب شرقی) از نظر توسعه، زیرساخت ها و منافع تجاری به عنوان یک اولویت نسبتا کم برای هر دو کشور دیده می شود. بدون شک هر دو از نزدیک اقدامات دیگران را زیر نظر دارند، اما نسبت به درگیری های داخلی و منطقه ای نیز مخالف هستند.
حتی اگر مطمئناً پتانسیل رقابت (به ویژه بر سر دسترسی به منابع انرژی و قراردادهای تجاری سودآور) وجود دارد، هم ژاپن و هم چین تا کنون خویشتنداری از خود نشان دادهاند. در حالی که سفر وانگ یی، وزیر امور خارجه چین به ایران و دیگر پایتختهای منطقه در مارس ۲۰۲۱ به دنبال این بود که نشان دهد پکن «میتواند نقشی را در جایی که رهبری غرب در آن نبود» در میان «چرخش سریع ایران به سمت شرق» ایفا کند، در مقابل، تعامل ژاپن با ایران در زمان آبه از نظر تهران بسیار وابسته به دولت ترامپ بود.
به طورکلی در خصوص موضوع حضور و نفوذ ژاپن در منطقه خلیج فارس می توان گفت که خلیج فارس عرصهای بوده است که ژاپن بهعنوان یک قدرت بزرگ آسیای شرقی، از شوک نفتی ۱۹۷۳ تا جنگ خلیجفارس ۱۹۹۱ و تلاش نخستوزیر آبه در سال ۲۰۱۹ برای میانجیگری در تنشهای آمریکا و ایران، متحمل تحقیر و صدمه شناخته شده است. با این حال، ارتباط استراتژیک مداوم خلیج فارس از نظر هیدروکربن و انرژی های تجدیدپذیر (مانند آمونیاک سوخت)، و همچنین تجارت غیرنفتی رو به رشد با ژاپن به این معنی است که این منطقه همچنان منطقه ای باقی می ماند که ژاپن باید در آن صحبت کند.
ژاپن با تبلیغ چشم انداز آزاد و باز هند و اقیانوس آرام و سهم فعالانه در صلح با تاکید شدید بر آزادی کشتیرانی دریایی از طریق آبراه های خلیج فارس، سرانجام تصمیم گرفت ناوشکن های نیروهای دفاع از خود ژاپن را برای ماموریت های جمع آوری اطلاعات در سال ۲۰۲۰ اعزام کند. با این حال، استقرار ناوشکنهای نیروهای دریایی ژاپن خارج از محدوده عملیات سنتینل ائتلاف به رهبری ایالات متحده، نشاندهنده طناب محکمی است که ژاپن مدتها در آن قدم برداشته است.
ژاپن ادعا میکند که یک «میانجیگر صادق» در منطقه خلیج فارس است و روابط خوبی با همه طرفها از جمله سنگینوزنهای منطقه و رقبای ایران و عربستان سعودی دارد
ژاپن با حفظ منافع عظیم اقتصادی و حمل هیچ توشه استعماری در خلیج فارس، ادعا میکند که یک «میانجیگر صادق» است و روابط خوبی با همه طرفها از جمله سنگینوزنهای منطقه و رقبای ایران و عربستان سعودی دارد. با این حال، ژاپن نتوانسته است این مزایا را به اهرمی برای شکل دادن به مجموعه امنیت منطقه ای تبدیل کند. تصورات درون منطقه (به ویژه در سفر آبه به ایران که برجسته شد) از حرکت باند ژاپن بر ائتلاف ایالات متحده همچنان برخی از تلاشهای این کشور را برای محافظت و معرفی خود به عنوان یک بازیگر «مستقل» تضعیف میکند.
بنابراین، ممکن است غیرمنطقی و تا حدودی زودهنگام باشد که انتظار داشته باشیم ژاپن گام بردارد و خلأ استراتژیک ناشی از چرخش ایالات متحده به سمت عقب نشینی را که در دولت ترامپ تسریع شده بود، پر کند. ژاپن با اتکا به ائتلاف ایالات متحده برای مبارزه با تهدیدات امنیتی فزاینده در منطقه اصلی خود در شرق آسیا، هنگام واکنش به تحولات خلیج فارس، به ویژه در طول حمله آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ و همچنین توافق هسته ای ایران، مجبور شد درخواست های واشنگتن را برای تقسیم بار اتحاد در نظر بگیرد.
به این معنا، تهدید کره شمالی با محاسبات ژاپنی در مورد استقرار نیروهای دفاع شخصی خود در عراق برای ماموریت تثبیت آمیخته شد. حداقل در منابع ژاپنی، رقابت احتمالی با چین در منطقه نسبتاً کمتر گزارش شده است. از سوی دیگر، برخی منابع انگلیسی زبان شاید بیش از حد منافع امنیتی ژاپن و رقابت ژئواستراتژیک با چین در خلیج فارس را بیان می کردند. همکاری مشترک ژاپن و هند در بندر چابهار در ایران اغلب به عنوان نمونه ای از رقابت بالقوه با چین بر سر پروژه های زیربنایی مطرح می شود. با این حال، حتی این موضوع همچنان یک موضوع نسبتا کم گزارش شده است که از سال ۲۰۱۷ حداقل از سوی ژاپنی ها متوقف شده بود.
تاکنون شواهد کمی مبنی بر مشارکت ژاپن در سیاست های رقابتی توازن قدرت در برابر چین در خلیج فارس وجود دارد
علیرغم شواهدی مبنی بر رقابت تجاری در زمینه رقابت برای قراردادهای نفتی، همزمان مواردی از همکاری چین و ژاپن توسط نهادهای خصوصی و تحت حمایت دولت به عنوان بخشی از کنسرسیومهای بزرگ برای پروژههای ابر خورشیدی امارات وجود داشته است. ژاپن و چین در واقع منافع مشترکی در جریان پایدار منابع انرژی و امنیت خطوط ارتباطی دریایی حیاتی دارند. تاکنون شواهد کمی مبنی بر مشارکت ژاپن در سیاست های رقابتی توازن قدرت در برابر چین در خلیج فارس وجود دارد. ظرفیت ژاپن برای مقابله با ظهور چین در منطقه خود بیش از حد پر است.
گسترش این رقابت به منطقه خلیج فارس ممکن است منابع محدود ژاپن را بیشتر کند تا هیچ دستاورد مشخصی نداشته باشد، به ویژه در منطقه ای از سیاست های پیچیده که به نظر می رسد پکن و توکیو از درگیر شدن بیش از حد در آن احتیاط کنند. در مورد روابط رو به رشد ژاپن با هند، هر دو منافع مشترکی در امنیت دریایی و خطوط ارتباطی دریایی از خلیج فارس تا خلیج بنگال و اقیانوس هند و فراتر از آن به آسیا دارند. روابط فرهنگی و تجاری قوی هند با خلیج فارس قطعاً مکمل رشد و تنوع سریع حضور غیرنفتی ژاپن خواهد بود.
تاکید دیرینه هند بر بی طرفی نیز با تمایل ژاپنی برای دیده شدن به عنوان بازیگری بی طرف و بدون جانبداری در خلیج فارس همخوانی دارد. علیرغم مشارکت ژاپن در تمرینات دریایی مالابار و همکاری های دفاعی رو به رشد، این امر تاکنون به تلاش های هماهنگ دهلی نو و توکیو برای شکل دادن به پویایی امنیت منطقه ای خلیج فارس گسترش نیافته است. این فقدان شتاب در حوزههای امنیتی و دفاعی منعکسکننده شکلگیری ضعیف کریدور رشد بلندپروازانه آسیا_آفریقا است که به طور مشترک توسط ژاپن و هند در سال ۲۰۱۷ با هیاهوی بزرگی ترویج شد.
تمایل ژاپن، و مهمتر از آن، توانایی این کشور برای ایفای نقش امنیتی مهمتر در خلیج فارس به همراه حجم تجاری آن، تاکنون بیش از آنکه پاسخ دهد، پرسشهایی را ایجاد کرده است.