نخستین چاههای اکتشافی نفت پیش از آنکه به کمک وسایل جدید حفاری در ۱۷۴۵ میلادی در فرانسه و در ۱۸۵۹ میلادی در پنسیلوانیا حفر شود، این ماده سیاه فقط از چشمههای سطحی نفت یا چاههای کم عمق و به وسیله دست استخراج میشد، استخراج و موارد استفاده از نفت خام نیز محدود بود اما با ورود به سده ۲۰ میلادی و پس از پایان جنگ جهانی اول و دوم، فناوریهای جدیدتری برای اکتشاف و استخراج آن به وجود آمد و منجر به افزایش تولید و عرضه آن شد.
همین اتفاق نیز منافع تولیدکنندگان را به خطر انداخت. به همین دلیل ونزوئلا نخستین کشوری بود که با نزدیک شدن به ایران، عراق، کویت و عربستان سعودی در ۱۹۴۹ میلادی و ارایه این پیشنهاد که این کشورها می توانند با تبادل نظر با یکدیگر و برقراری روابط نزدیک تر و همیشگی میان خود، راههای جدیدی برای تامین منافع مشترک کشف کنند در راستای تأسیس سازمان کشورهای صادرکننده نفت (اوپک) گام برداشتند.
تشکیل و اهداف اوپک
اوپک (opec) مخفف نام انگلیسی سازمان کشورهای صادرکننده نفت است که در کنفرانسی که در ۱۰ تا ۱۴ سپتامبر ۱۹۶۰ میلادی در بغداد با حضور نمایندگان کشورهای ایران، عراق، کویت، عربستان سعودی و ونزوئلا برگزار شد، بنیان گذاشته شد تا راهی برای جلوگیری از کاهش قیمت نفت بیابند.
در این کنفرانس ۲ دیدگاه به وجود آمد؛ یکی دیدگاه ایران که تنها از تاسیس اوپک، قصد اقتصادی و افزایش درآمد از طریق کاهش وابستگی به شرکتهای بزرگ نفتی و احقاق حق تولیدکنندگان و صادرکنندگان در تعیین بهای جهانی نفت را طلب داشت و خواهان رویارویی سیاسی با غرب و شرکت های بزرگ نفتی نبود اما دیدگاه دیگر که مربوط به عراق بود که علاوه بر اهداف اقتصادی، میخواست از نفت به جای یک کالا به عنوان یک حربه بالقوه سیاسی علیه غرب استفاده کند چراکه عراق در آن زمان درگیر یک مناقشه جدی با کمپانیهای بینالمللی نفتی بود. به همین دلیل هم به نظر محمد نجیب الربیعی رییسجمهوری این کشور و عبدالکریم قاسم نخست وزیر نظامی آنجا، شرکتهای نفتی در اقدامی با نیات سیاسی و به فرمان رهبران کشورهای خود عرصه را بر عراق تنگ کرده بودند.
به هرترتیبی که بود در پایان همین اجلاس تصمیم به ایجاد سازمان اوپک گرفته شد تا از منافع تولیدکنندگان محافظت کند از جمله هدفهای این سازمان میتوان به هماهنگی و یکنواخت ساختن سیاست کشورهای عضو و تعیین بهترین روش به منظور حفظ منافع این کشورها، تثبیت قیمت نفت خام در بازارهای جهانی با ایجاد راهها و وسایل لازم و جلوگیری از تغییرات غیرمعقول و زیانآور قیمتها و اداره سازمان برپایه تساوی کشورهای عضو اشاره کرد؛ هدف هایی که در اساسنامه آن نیز به خوبی تبیین شد و در آن آمده است: هماهنگی و یکپارچه سازی سیاستهای نفتی کشورهای عضو و تعیین بهترین راه برای تامین منافع جمعی یا فردی آنها، طراحی شیوههایی برای تضمین ثبات قیمت نفت در بازار نفت بین المللی به منظور از میان بردن نوسانات مضر و غیر ضروری؛ عنایت و توجه ویژه به کشورهای تولید کننده نفت و توجه خاص به ضرورت فراهم کردن درآمد ثابت برای کشورهای تولید کننده نفت؛ تامین نفت کشورهای مصرف کننده به صورت کارآمد، مقرون به صرفه و همیشگی و…
بر پایه ماده ۱۵ اساسنامه اوپک، تنظیم خط مشی کلی سازمان و تعیین راه و وسایل مناسب برای تحقق آن، تصمیم گیری درباره هرگونه درخواست عضویت سازمان، تایید انتصاب اعضای هیات عامل، راهنمایی هیات عامل درباره ارایه گزارش ها و توصیه ها درباره هر نوع مساله و موضوع در جهت مصالح سازمان، بررسی یا تصمیم گیری درباره گزارش ها و توصیه های هیات عامل در زمینه امور سازمان، بررسی و تصمیم گیری درباره بودجه سازمان که به وسیله هیات عامل تقدیم می شود از جمله وظایف کنفرانس است.
همچنین بررسی و تصمیم گیری درباره صورت حساب ها و گزارش حسابرس، دعوت از کشورهای عضو به منظور تشکیل یک جلسه مشورتی، تصویب هر نوع اصلاحیه اساسنامه، انتصاب رییس هیات عامل و فرد علی البدل رییس، انتصاب دبیرکل، انتصاب قائم مقام دبیرکل، انتصاب حسابرس سازمان برای یک دوره یک ساله و رسیدگی به تمام مسایلی که به طور صریح به عهده دیگر ارکان سازمان گذارده نشده است در حدود صلاحیت کنفرانس اوپک است.
بر پایه ماده ۱۰ اساسنامه اوپک، کنفرانس، عالی ترین مرجع سازمان کشورهای صادرکننده نفت و متشکل از نمایندگان کشورهای عضو است. هر کشور عضو باید در تمام کنفرانس ها شرکت کند. در اساسنامه اوپک درباره کنفرانس آمده است: کنفرانس هر سال ۲ اجلاس عادی برگزار خواهد کرد اما اجلاس فوق العاده ممکن است بنا بر درخواست یک کشور عضو به وسیله دبیرکل پس از مشورت با رییس کنفرانس و تصویب اکثریت عادی کشورهای عضو تشکیل شود. هرگاه کشورهای عضو تصویب کننده اجلاس فوق العاده درباره تاریخ و محل برگزاری چنین اجلاسی اتفاق نظر نداشته باشند، در این صورت دبیرکل سازمان تاریخ و محل آن را ضمن مشاوره با رییس کنفرانس تعیین خواهد کرد. همچنین کنفرانس در نخستین جلسه مقدماتی، یک رییس یا یک رییس علی البدل انتخاب خواهد کرد.
اعضای اوپک
ایران، عراق، کویت، عربستان و ونزوئلا از کشورهای موسس این سازمان بودند تا اینکه این سازمان در بازه زمانی سال های ١٩٦٠ تا ۱۹۷۱ میلادی گسترش یافت. در این سالها، قطر (١٩٦١)، اندونزی (١٩٦٢)، لیبی (١٩٦٢)، امارات (١٩٦٧)، الجزایر (١٩٦٩) و نیجریه (١٩٧١) به جمع اعضای بنیانگذار پیوستند. در سال های بعد نیز اکوادور و گابن به عضویت این سازمان در آمدند اما اکوادور در دسامبر ١٩٩٢ میلادی و گابن در ژانویه ١٩٩٥ میلادی از جمع کشورهای عضو اوپک خارج شدند.
اگرچه اکوادور که عضویتش را از ٣١ دسامبر ١٩٩٢ میلادی به حال تعلیق درآورده بود، دوباره در ٢٠٠٧ میلادی خواستار عضویت در اوپک شد؛ درخواستی که در نشست فوق العاده اوپک در دسامبر ٢٠٠٧ میلادی در ابوظبی مورد بررسی و پذیرش وزیران نفت این کشورها قرار گرفت اما اکنون با اشاره به ضرر اقتصادی وارد آمده به این کشور با تصمیم اخیر اوپک، اعلام کرد که یکم ژانویه ۲۰۲۰ میلادی از آن خارج خواهد شد. همچنین اندونزی که در ۲۰۰۸ میلادی از اوپک جدا شده بود نیز در نشست ۱۶۸ عادی وزارتی اوپک بر پایه تصویب وزیران نفت و انرژی این سازمان، عضویت خود را دوباره فعال کرد.
اوپک در دهه اول تشکیل
این سازمان در دهه اول تشکیل خود نتوانست به حد کافی از نیروهای بالقوه و توانایی های خود بهره گیری کند زیرا احساس منافع ملی و اعتماد به نفس لازم برای اعمال حاکمیت در دولت های حاکم بر کشورهای صاحب نفت هنوز ایجاد نشده بود و ملت های این کشورها نیز تحت تاثیر عوامل گوناگون از داشتن و اعمال افکار عمومی سازنده که بتواند محرک و ترغیب کننده سیاستمداران این کشورها در جهت مصالح کشورهایشان باشد، محروم بودند.
با توجه به چنین شرایطی که در کشورهای عضو اوپک حاکم بود، این سازمان تنها به این مساله دلخوش بود که شرکت های نفتی دیگر نمی توانستند، قیمت اعلام شده نفت برداشتی از اعضای سازمان را کاهش دهند و مجبور بودند پیش از هرگونه تصمیمی با آنها مشورت کنند.
سالهای اهمیت اقتصادی و سیاسی نفت
اوپک که در دهه نخست خود آنچنان موفق نبود در دهه ۱۹۷۰ میلادی کنترل مستقیم منابع خود را در اختیار گرفت و از طریق یک نظام قیمت گذاری ثابت قیمت گذاری نفت را عهده دار شد. البته تحولات سیاسی اوایل دهه ۷۰ میلادی تا حدی اهمیت اقتصادی- سیاسی نفت و به تبع آن تواناییهای بالقوه کشورهای عضو اوپک و از همه مهم تر وابستگی کشورهای جهان به طور اعم و کشورهای صنعتی به طور خاص را به نفت خاورمیانه و خلیج فارس آشکار کرد و کشورهای عمده مصرفکننده به ویژه آمریکا را در برابر اقدام های کشورهای صادرکننده نفت غافلگیر کرد.
همچنین در این دوره که نوعی ازهم گسستگی در صنعت جهانی نفت به وجود آمده بود، شرایطی از جمله قیمت های بالاتر و دارای نوسان زیاد، توسعه بازارهای تک محموله، کاهش شدید مصرف نفت در کشورهای صنعتی از طریق بهبود کارایی، فناوری و افزایش تولید از مناطق غیر اوپک و متنوع شدن محرک های مالی را می توان در این ارتباط نام برد در نتیجه این تحولات بود که کشورهای صاحب نفت فرصت یافتند تا از یک طرف با فشار بیشتر بر شرکتهای بینالمللی نفتی سهم بیشتری از صنعت نفت خود را در اختیار داشته باشند و از طرفی دیگر با افزایش قیمت نفت در بازارهای جهانی گام های مثبت دیگری در جهت تامین منافع ملی خود بردارند.
در اواسط همین دهه بود که نخستین اجلاس سران کشورهای عضو اوپک در الجزایر تشکیل شد. در این اجلاس رهبران اوپک سرمست از موفقیت های سال های قبل و همراه با ظاهر شدن نقاط آسیب پذیر وابستگی کشورهای مصرف کننده به نفت اوپک و خاورمیانه، داعیه تغییر نظام اقتصاد جهانی را مطرح کردند، غافل از آن که چنین مطالباتی بدون داشتن راهبردهای موثر و برنامه های جامع تنها ممکن است، برای تبلیغات سیاسی رژیم های سیاسی بدون پشتوانه مردمی حاکم بر این قبیل کشورها مفید باشد.
در ۱۹۷۵ میلادی نوعی میدان تبلیغات سیاسی و نظامی برای هر دو طرف صحنه انرژی جهان یعنی تولیدکنندگان و مصرف کنندگان ایجاد شده بود، به طوری که در پاسخ به اقدامات تولیدکنندگان و تحریم های نفتی، هنری کیسینجر وزیر امور خارجه وقت آمریکا از احتمال به کارگیری نیروی نظامی و مقامات عربستان و کشورهای دیگر منطقه موضوع منفجر کردن حوزه های نفتی خود در صورت حمله نظامی آمریکا را مطرح کردند اما بسیاری از صاحب نظران بلنداندیش در تهی بودن این شعارها و به اصطلاح آدرس اشتباه دادن برای منحرف کردن افکار عمومی تردیدی نداشتند.
در سالهای بعد تحولاتی همچون انقلاب اسلامی ایران که به قطع و پس از آن کاهش تولید نفت ایران در سال های ۷۹-۱۹۷۸ میلادی منجر شد و روزانه در حدود سه میلیون بشکه نفت از مدار تولید جهانی خارج کرد و پس از آن نیز در ۱۹۸۱ و ۱۹۸۲ میلادی صادرات نفت خام ایران و عراق به واسطه جنگ تحمیلی شدیداً کاهش یافت در نتیجه کاهش شدید عرضه این کمبود هم چندان موجب افزایش قیمت در بازارهای جهانی نشد.
برنامهریزی تولید نظام سهمیهبندی
در دهه ۸۰ میلادی وضعیتی پیش آمد که اوپک دست به برنامه ریزی تولید نظام سهمیه بندی زد؛ یعنی از یک طرف سیاست های این سازمان در نیمه اول این دهه از انعطاف پذیری لازم برای پاسخگویی به بازار پرنوسان این دوره برخوردار نبود و از طرفی دیگر افزایش مستمر در تولید غیراوپک و کاهش تقاضای جهانی به این نظام سهمیه بندی منجر شد؛ یعنی اوپک با مقرر کردن سقف ۱۸ میلیون بشکه در روز برای تولید سازمان و تقسیم آن میان اعضا از قیمت نفت شاخص خود (نفت سبک عربستان) در سطح ۳۴ دلار برای هر بشکه دفاع کرد.
این سیاست های اعمال شده توسط اوپک اما بی پاسخ هم نماند و فشار عوامل بازار بر این سازمان باعث شد تا سهم بازار اوپک از ۵۶ درصد در ۱۹۷۳ میلادی به ۲۹ درصد در ۱۹۸۵ میلادی کاهش پیدا کند و درآمد مجموع اوپک نیز از سطح ۲۰۳ میلیارد دلار در ۱۹۷۹ میلادی به ۱۳۱ میلیارد دلار سقوط کرد. چنین شرایطی به رهاسازی نظام قیمت گذاری ثابت و اتخاذ سیاست سهم بازار بر مبنای قیمت های مرتبط با بازار آزاد؛ یعنی قیمت گذار متکی به فراورده های حاصل از نفت خام و قیمت گذاری بر مبنای فرمول های مرتبط با بازار آزاد منجر شد.
از ضعف شدید تا اعتماد به نفس و همبستگی
سقوط قیمت نفت در بازارهای جهانی در نیمه دوم دهه ۸۰ میلادی باعث شد تا اوپک از نظام قیمت گذاری ثابت رجعت کند؛ نظامی که اگرچه تا حدی انعطاف پذیرتر بود اما از قوام و دوام کافی برای حفظ منافع و درآمد اعضا برخوردار نبود. در این سیستم نه تنها شاخص قیمت گذاری از یک نوع نفت خام؛ یعنی نفت سبک عربستان به متوسط قیمت هفت نوع نفت خام تغییر یافت و به این ترتیب از شفافیت شاخص که لازمه اقدام لازم و سریع بود کاست، بلکه نظام اختلاف نسبی نفت خام نسبت به یکدیگر و نقش تولیدکننده متعادل ساز که تا ۱۹۸۶ میلادی صرفاً برعهده عربستان قرار داشت، از نظام قیمت گذاری حذف شد. همچنین قیمت شاخص از این دوره به بعد در قطعنامه های اوپک با عنوان قیمت مرجع یا قیمت هدف مورد اشاره قرار گرفت که نمایانگر سست شدن اراده سیاسی اعضا برای حفظ آن بود.
بنابراین در نیمه دوم دهه۸۰ و ۹۰ میلادی در نتیجه سیاست تک محوری اوپک و داشتن نیم نگاهی به افزایش سهم بازار خود، سازمان قیمت نفت را به امواج متلاطم بازار و تعامل تحرکات بورس های نفتی، شرکت های بزرگ و معاملات سوداگرانه دلال ها، موسسه های پولی و مالی و مانند آن سپرد. در نتیجه چنین شرایطی و ادامه کاهش تقاضای نفت در بازارهای جهانی و همچنین فشارها و تنش های سیاسی ناشی از حمله عراق به کویت و پیامدهای آن، اوپک شدیداً ضعیف شد اما اعضای اوپک که تجربه چند دهه فراز و نشیب را پشت سر گذاشته بودند، تبلیغات سازمان یافته رسانههای غربی و تحقیرهای سیاستمداران و محافل بینالمللی را با تمهیدات و تدبیر لازم خنثی کردند و در مواجهه با بحران تمام عیار در ۱۹۹۸ میلادی قدرت سازمان را به نمایش گذاشتند و در کنفرانس این سال مانوری از اعتماد به نفس و همبستگی در میان اعضا به نمایش گذاشته شد.
اوپک در سالهای گذشته
بعد از ۲۰۰۰ میلادی و به دنبال افت قیمت های جهانی نفت خام به ویژه در ۲۰۰۸ میلادی، اعضای اوپک در سه مرحله تصمیم گرفتند، سهمیه های تولید خود را چهار میلیون و ۲۰۰ هزار بشکه در روز کاهش دهند اما در سال بعد قیمت های بالای نفت، برخی از اعضای اوپک را به تولید نفت بیشتر ترغیب کرد بنابراین با توجه به قیمت های مناسب نفت در بازار، کشورها برای منتفع شدن از قیمت ها اقدام به فروش بیش از سهمیه ها می کردند. این در حالی است که این کار علاوه بر اینکه به بازار لطمه می زند، باعث افزایش عرضه نفت در بازار و اعمال فشار به قیمت ها نیز می شد.
از اواسط ۲۰۱۶ میلادی اعضای اوپک به این نتیجه رسیدند که روش درست، همکاری است و اوپک باید بازار نفت را در دست گرفته و نقش تاثیرگذار و فعالی در بازار بازی کند که بر این اساس در اواخر همین سال توافق بر سر کاهش عرضه نفت میان اوپک و برخی تولیدکنندگان نفت غیراوپکی از جمله روسیه حاصل شد و از ابتدای سال گذشته، میزان عرضه نفت کاهش یافته و طرح فریز نفتی کلید خورد. بنابراین اوپک با پشت سرگذاشتن چالش های بسیاری که از زمان تاسیس با آنها روبرو بوده است، امروزه علاوه بر تضمین منافع اعضای خود با دیگر کشورهای تولیدکننده جهان که پیش از این مخالف تاسیس این سازمان بودند و وجود این نهاد را به زیان خود می دیدند، همکاری می کند.